نگاهی به فیلم بهمن

نگاهی به فیلم بهمن

  • بازیگران: فاطمه معتمدآریا ـ احمد حامد و …
  • نویسنده و کارگردان: مرتضی فرشباف
  • ۸۹ دقیقه؛ سال ۱۳۹۳
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت در سایت ماهنامه‌ی «فیلم» منتشر شده است (اینجا)

 

طلوعِ تلخِ آفتاب

 

خلاصه‌ی داستان: هما که مسئولیت پرستاری از پیرزنی در بیمارستان را برعهده گرفته است، به دلیل شب‌بیداری‌های زیاد، دچار اختلال حواس و خستگی مفرط می‌شود به شکلی که کم‌کم زندگی‌اش تحت‌تأثیر قرار می گیرد، چشمانش به‌روی واقعیت‌هایی باز و فاصله‌اش با همسرش بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم قندون جهیزیه

نگاهی به فیلم قندون جهیزیه

  • بازیگران: صابر ابر ـ نگار جواهریان ـ اکبر عبدی و …
  • نویسنده و کارگردان: علی ملاقلی پور
  • ۹۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۳
  • ستاره ها: ۱/۵ از ۵

 

وقتی کارگردان، جیمی جامپ شد!

 

خلاصه‌ی داستان: عطا و معصومه، زندگی فقیرانه‌ای دارند. وقتی از طریقِ بنگاه مطلع می‌شوند که صاحبخانه‌شان، که خارج کشور زندگی می‌کند، اجاره را زیاد کرده، عطا به ناچار دنبال راهی می‌گردد تا از آن‌جا برود. اما نه پولی دارد و نه خانه‌ای به اندازه‌ی وسع او پیدا می‌شود، تا این‌که یک گروه فیلمبرداری، خانه‌ی او را برای چند شب اجاره می‌کند … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم آدمک

نگاهی به فیلم آدمک

  • بازیگران: سیامک دولتشاهی ـ زری خوشکام ـ ژاله علو و …
  • نویسنده و کارگردان: خسرو هریتاش
  • ۱۰۹ دقیقه؛ سال ۱۳۵۰
  • ستاره ها: ۲ از ۵

 

سازِ ناکوک

 

خلاصه ی داستان: بابک که از بودن کنارِ خانواده اش، از قمارهای مادرش و از نامزدی که خودش انتخاب نکرده و برایش انتخاب کرده اند، راضی نیست، به کاشان می رود تا مسئولیتِ بیمارستانی که پدرش تاکنون رئیسش بوده، به او سپرده شود. پدر هم البته آدم مغروری ست که بابک را فقط برای پیش بردن کارهایش می خواهد. بابک در محیط سنتی کاشان، کم کم محوِ سادگی و صافی مردم آنجا می شود … (بیشتر…)

بد ذات!

بد ذات!

من بد ذات نیستم، اما انصافاً نمی شود انکار کرد که حس خوبی ست؛ اینکه فیلمی یا کتابی را تنها تو دیده باشی یا خوانده باشی، تنها تو و عده ی معدودِ دیگری حالا. بهرحال مهم این است که اکثریت آن را ندیده اند. همین، یک حسِ جالبِ موذیانه به همراه دارد. خیلی هامان، یک فیلم مهجور دیده ایم و بعد آن را نداده ایم کسی ببیند، که بعداً دور و بری ها را بچزانیم که فلان فیلم را من دیده ام و شما نه! زیادی خبیثانه است؟ خب، اما حسی واقعی ست و نمی شود انکارش کرد. همه ی ما توی این موقعیت بوده ایم، چون انسانیم. حالا چرا این را گفتم؟ خواستم حرف را بکشانم به « خانه ی پدری » ( اینجا ) و اکرانِ تنها دو روزه اش در پردیس کوروش. خب از یک جهتِ بیرونی، این شیوه ی برخورد با اکرانِ فیلم ها و کلاً برخوردِ دگم با محصولاتِ فرهنگی، تقبیح شده و ترسناک و منزجرکننده است اما از یک جهتِ درونی، همانِ جهتِ درونیِ موذیانه، کِیف هم دارد اتفاقاً! این حسِ خوبی ست که تو فیلم را دیده ای در جشنواره، آن هم با ساعاتِ طولانی در صف ایستادن، و حالا دیگر خیلی ها، واقعاً خیلی ها، امکانِ دیدنش را ندارند. اگر بخواهم صادق باشم، هر چند ممکن است خیلی ها را عصبانی کند، اما همانطور که در محاق کردنِ محصولاتِ فرهنگی، آنهم اثرِ بی نظیری مثل « خانه ی پدری »، ناراحت کننده و عذاب آور است، بی تعارف، حسِ خوبی هم به همراه دارد؛ اینکه تو فیلم را دیده ای و خیلی ها دیگر نمی توانند ببینندش؛ شاید هیچ وقت!

حالا اگر عصبانی نمی شوید، باید عرض کنم که « عصبانی نیستم! » هم احتمالاً هیچ وقت اکران نخواهد شد! من این را هم دیده ام! ( اینجا )

نگاهی به فیلم ناخدا خورشید

نگاهی به فیلم ناخدا خورشید

  • بازیگران: داریوش ارجمند ـ علی نصیریان ـ فتحعلی اویسی و …
  • نویسنده و کارگردان: ناصر تقوایی
  • ۱۱۷ دقیقه؛ سال ۱۳۶۵
  • ستاره ها: ۳/۵ از ۵

 

ناخدایی که یک دست دارد …

 

خلاصه ی داستان: ناخدا خورشید از طرفِ مردی به نام مستر فرهان، مآمور می شود تا عده ای را همراه با لنجش به آنطرف مرز ببرد. ناخدا که از سوی خواجه ماجد، ثروتمندِ شهر، زیرِ فشار قرار دارد و بعد از به باد رفتنِ سرمایه اش توسط او، حالا نزدیک است لنجش را هم از دست بدهد، تصمیم می گیرد هر طور شده، این مأموریت را انجام دهد … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم