کوتاه، درباره ی چند فیلم، شماره ی سیزده

کوتاه، درباره ی چند فیلم، شماره ی سیزده

  • نام فیلم: تند و تیز ۶ (Fast & Furious 6)
  • کارگردان: جاستین لین

تورتو و همراهانش با همکاری پلیس قرار است یکی از خطرناک ترین آدم های دنیا را نابود کنند! … من هیچ کدام از قسمت های قبلی « تند و تیز » را ندیده بودم. حالا لابد می پرسید آیا دیدن قسمت های قبلی برای دیدن این قسمت الزامی ست؟ جوابم « نه چندان » است! شاید از گذشته ی یکی دو تا شخصیت سر در نیاورید که چه اتفاقی بینشان افتاده اما در کل قبلی ها را ندیده باشید هم چیزی از دست نداده اید. فیلم طبق معمول پر است که صحنه های نفس گیر تعقیب و گریز و هیجان که کلیت داستان را تحت الشعاع خود قرار داده است. مخصوصاً دو سکانس جذاب، یکی تعقیب و گریز تانک و ماشین ها در بزرگراه و دیگری تعقیب و گریز هواپیما و ماشین ها در باند فرودگاه، حسابی میخکوبتان خواهد کرد. دنبال یک داستان پر و پیمان و خاص نباشید. جایی در تعقیب و گریز اوایل داستان، آدم بدها، به سمت ماشین آدم خوب ها که در تعقیبشان هستند، تراشه هایی پرتاب می کنند که با چسبیدن به بدنه ی ماشین، باعث می شود چرخ ها قفل شوند و ماشین منحرف گردد و خب در اینجور مواقع نباید بپرسید چرا این آدم بدها به جای این کار، به سمت ماشین آدم خوب ها نارنجکی، بمبی، چیزی پرتاب نمی کنند که کارشان را یکسره کنند؟! (بیشتر…)

نگاهی به فیلم نیاز

نگاهی به فیلم نیاز

  •  بازیگران: علی سوری ـ ترحم فتحی و …
  • فیلم نامه: علیرضا داوودنژاد ـ علی اکبر قاضی نظام
  • کارگردان: علیرضا داوودنژاد
  • ۸۲ دقیقه؛ سال ۱۳۷۰
  • ستاره ها: ۳ از ۵

فیلمِ کارگردان

خلاصه ی داستان: علی بعد از مرگ پدرش، به رغم مخالفت مادر، به دنبال کار می گردد. بعد از پشت سر گذاشتن مشکلات زیاد، بالاخره کاری در یک چاپخانه پیدا می کند اما او برای تصاحب این شغل، تنها نیست؛ رضا، جوان ترکی ست که با سفارش آشنایش می خواهد در آنجا کار کند. صاحب چاپخانه تصمیم می گیرد برای مدتی کوتاه، هر دو را امتحان کند تا در نهایت کسی که بهتر وظیفه اش را انجام داده، شغل را تصاحب کند … (بیشتر…)

فیلم هایی که نباید دید ۶

فیلم هایی که نباید دید ۶

  • نام فیلم: اره برقی تگزاس سه بعدی(Texas Chainsaw 3D)
  • کارگردان: جان لاسنهوپ

البته که دیدنِ این فیلمِ سه بعدی در یک سینمای استاندارد تجربه ی لذت بخشی ست. سینمایی که لابی اش آرام، صدایش اعجاب انگیز  و صندلی های داخلِ سالنش فوقِ راحت هستند. سینمایی که کنترلچی هایش آرام و ساکتند و دائم با آن چراغ قوه های عهد عتیقشان، چشم نمی چرخانند که بینند تو آیا پهلوی دختر نشسته ای یا پسر و اگر نشسته ای، بیایند یقه ت را بگیرند که باید حتماً بروی و گوشه ای دیگر بنشینی، که همین جمله را چنان با خشم می گویند که تو از اعماقِ وجودت درک می کنی چه زندگیِ بدی بر آن ها گذشته و چقدر عُقده های فروخورده دارند که حالا اینجا باید خالی اش کنند … بهرحال می دانستم که با چه اثری طرف خواهم بود و مخصوصاً فیلمی رفتم که زیاد در قید و بندِ داستانش نباشم و تنها و تنها از تصاویر لذت ببرم. شما هم اگر نمی توانید در سینماهای خارج از ایران فیلم را ببینید، کلاً قیدِ دیدنش را بزنید، بهتر است. (بیشتر…)

کوتاه، درباره ی چند فیلم ۸

کوتاه، درباره ی چند فیلم ۸

  • نام فیلم: اسکای فال(Skyfall)
  • کارگردان: سم مندز

راستش هیچ وقت با فیلم های سری جیمز باند ارتباط خوبی برقرار نکرده ام. این سری جدیدش هم البته چندان توجهم را جلب نکرد و نمی دانم چرا همیشه خط داستانی فیلم های باند، از نظر من، زیادی ساده انگارانه و بچه گانه است، هر چند که به اقتضای اینگونه داستان ها هم واقفم اما همچنان از نظر من آنقدرها جذاب جلوه نمی کنند. شاید به این دلیل که اصولاً به سختی می توانم باند را به عنوان یک ابرقهرمان بپذیرم. ابرقهرمانی که البته در اینجا، دیگر رو به زوال رفته و آن باندِ همیشگی نیست. “اسکای فال” به گذشته ی باند رجوع می کند و او را که با دنیای تکنولوژی خودش را تطبیق نداده، به زمان قدیم می بَرَد و چاقو و تفنگ های ساچمه ای به دستش می دهد. ماشینش هم به جای این ماشین های امروزی، همان ماشین قدیمی معروفش است. باند با دیدنِ کیو، جوان نابغه ای که تجهیزاتش را می سازد، به خاطر سن و سال کم او را مسخره می کند، اما جوان با اعتماد به نفس خاصی می گوید کاری که تو ( باند ) در روزهای زیادی انجام می دهی، من در یک ساعت انجام می دهم و تازه آن هم بدون اینکه از جای خود تکان بخورم. باند خودش را با تکنولوژی وفق نداده اما از تلاشش دست برنمی دارد. به قول معروف، باند شاید از اسب افتاده باشد اما از اصل نیفتاده است.  (بیشتر…)

کوتاه، درباره ی چند فیلم ۷

کوتاه، درباره ی چند فیلم ۷

  • نام فیلم: ارتباط خانوادگی
  • کارگردان: نادر مقدس

زوج پیری برای دیدن بچه های خود به تهران می آیند غافل از اینکه در شهرِ پر هیاهوی تهران، همه یکدیگر را گم کرده اند … این نسخه ی ایرانیزه شده ی “داستان توکیو” ی اُزو، اگر در تدوینش بازبینی ای اساسی و صحنه هایی کوتاه می شد، اگر در فیلم نامه اش به جزئیات دقت بیشتری می شد، دیالوگ هایی کلیشه ای حذف و شخصیت هایی کمتر می شد و اگر پایان بهتری داشت، فیلم خوبی از آب در می آمد گرچه در حال حاضر هم بهرحال فیلمی ست که می شود تحملش کرد. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم