از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌ونه

  • دیکسون استیل (همفری بوگارت): یه صحنه‌ی عاشقانه‌ی خوب باید درباره‌ی چیزی غیر از عشق باشه. مثلاً الان: من دارم گریپ‌فروت درست می‌کنم، تو اون‌جا نشستی، گیج و خواب‌آلود. هر کی ما رو ببینه می‌فهمه عاشق همدیگه‌ایم.

«در مکانی خلوت» ساخته‌ی نیکلاس ری (بیشتر…)

از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌وشش

  • فرانک (هنری فوندا): سلاح من ممکنه واسه تو ساده به نظر بیاد آقای مورتون، اما هنوز می‌تونه یه سوراخ گنده توی مشکل کوچیکمون درست کنه.

«روزی روزگاری در غرب» ساخته‌ی سرجئو لئونه (بیشتر…)

از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌وسه

  • بهزاد (بهزاد دورانی): آقای دکتر من سیگار بکشم شما ناراحت نمی‌شی؟
  • دکتر: نخیر. خودِ شما ناراحت می‌شی!
  • بهزاد: جان؟
  • دکتر: خودِ شما ناراحت می‌شی. من ناراحت نمی‌شم که. به من چه ربطی داره شما سیگار می‌کشی؟
  • بهزاد: آخه هوای این‌جا خیلی تمیزه.
  • دکتر: هوا، فضا به این بزرگی با سیگار شما کثیف می‌شه؟!
  • بهزاد: مام دیگه زورمون به ریه‌ی خودمون می‌رسه دیگه.
  • دکتر: سلامت باشی. همین کارو انجام بده!

«باد ما را خواهد برد» ساخته‌ی عباس کیارستمی (بیشتر…)

از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌ودو

  • کارول (کیت بلانشت): استعداد چیزی نیست که بقیه‌ی مردم بخوان بهت بگن داریش یا نه. تنها کاری که می‌تونی بکنی اینه که مدام کار کنی و احساس کنی کار درست چیه و باقیشو بریزی دور.

«کارول» ساخته‌ی تاد هینز (بیشتر…)

از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌ویک

  • دایی‌جان ناپلئون (غلامحسین نقشینه): ببینم، هیتلر اگه بخواد منو از دست انگلیسا نجات بده، فک می‌کنی چه کار می‌کنه؟
  • آقاجان (نصرت‌الله کریمی): برای اون مث آب خوردنه. فردا شب نه، پس‌فردا شب یه طیاره‌ی یونکرز، تو بیابون پشت دروازه‌‌قزوین، رو زمین می‌شینه. شما رو ورمی‌داره می‌بره. مأمورای هیتلر هزار دفه از این کارا کردن.
  • دایی‌جان ناپلئون: خب، بعد منو کجا می‌برن؟
  • آقاجان: برلَن! بعد از دو سه ماه، با قشون ظفرنمون آلمان، برمی‌گردین به تهرون.
  • مش‌قاسم (پرویز فنی‌زاده): آقا پس ما چی؟
  • دایی‌جان ناپلئون: نمی‌شه خواهش کنم این قاسم هم با من بیاد با هم بریم برلَن؟

سریال «دایی‌جان ناپلئون» ساخته‌ی ناصر تقوایی (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم