همهی چیزهایی که از سینما میخواهم: مجلهی « فیلم » و نود در صدِ دیگر!
چیزی نزدیک به پانزده سال خوانندهاش هستم. نمیدانم چطور با آن آشنا شدم، یادم نیست اولین بار چرا آن را خریدم اما خریدم و بعد، این خریدن، پانزده سال به طول انجامید. اولین بار که اسمم در مجله آمد را خوب یادم است: شمارهی ۲۶۴ بود، در بخش پاسخ به نامهها! حتی همان پاسخ به نامه هم برایم هیجانانگیز بود. بچه بودم و کلی ذوق کرده بودم از اینکه اسمم در مجله آمده. بعدش کمکم یادداشتهایی دربارهی فیلمها بود که میفرستادم و چاپ میشد و نمیشد. آنوقتها نامهها را با پُست میفرستادم، با خودکار مینوشتم و پُست میکردم. سالها بعد، کامپیوتردار شدم و اینترنت را یاد گرفتم و مجله ایمیلدار شد و این شد که نامهها را تایپ میکردم و به آدرس ایمیل میفرستادم. آن قدیمها که مجله را میخریدم، عادت داشتم با یک خودکار شبرنگ، روی جملههای مهم را خط میکشیدم و بعد آن جملهها را در دفتری یادداشت میکردم ( الان هم پشیمان نیستم که چرا شمارههای قدیم، با خودکار شبرنگ علامتگذاری شدهاند ) . رفتم دفتر را دادم به یک چاپخانه رویش نوشتند: (( همهی چیزهایی که میخواهید از سینما بدانید؛ گردآورنده: دامون قنبرزاده )) !!! از مطالب تخصصی گرفته تا حتی اخبار سلبریتیها، همه را آنجا یادداشت میکردم. برای خودش یک دیکشنریِ حسابیِ سینمایی شده بود. هنوز هم دفتر را دارم. از مجله خیلی چیزها یاد گرفتم، اگر دقیقتر بگویم، خیلی خیلی چیزها از آن یاد گرفتم. یکوقتهایی همهی صفحاتش را میخواندم، از اول تا آخر، همهاش را، حتی بخش پاسخ به نامهها را! بعدها که سرم شلوغ شد، دیگر آنطور فرصت نداشتم خط به خطش را بخوانم، گلچین میکردم و میخواندم … و حالا خیلی جذاب است که عضوی از همان مجلهای باشی که سالهایی از عمرت را اینچنین با آن گذراندهای. حالا چند وقتی هست که قرار شده من را در میانِ خودشان بپذیرند. آقای گلمکانی، با همان اخلاق رُک و خوبشان، به من مأموریتهایی دادند که شروعش، مصاحبهای بود با معین کریمالدینی عزیز، سازندهی مستندِ خوب « آتلان ». نشستیم و گپ و گفت کردیم و حالا قرار است مصاحبه یا در سایت و یا در خودِ مجله چاپ شود. جلسهای هم با آقای شجریکهنِ عزیز داشتم که مثل نقدهای شفاهیشان در برنامهی « هفت » و نقدهای کتبیشان در مجله، بسیار فصیح و جذاب و روشن حرف میزنند. قوانین را مشخص کردند و حرفهای اولیه را زدند و برنامهها را برایم روشن کردند. دیدنِ رضا حسینیِ عزیز که به شدت عشق فیلم هست هم حکایت دیگریست. خوشحالم که از این به بعد بیشتر او را خواهم دید تا دربارهی فیلمهایی که دیدهایم و عاشقشان شدهایم، حرف بزنیم. در روزهای آتی، منتقدانِ عزیز دیگر را هم خواهم دید و کمکم آشنا خواهم شد و فضای کار در مجله بیشتر دستم خواهد آمد. در نهایت اینکه قرار است برای شروع، علیالحساب، نوشتنِ بخشی از مجله به نام « گزارش اکران » با من باشد. اگر اتفاقی نیفتد، از شمارهی آبان ماه، این بخش در مجله را با نوشتهی من خواهید خواند. اگر هم برنامه عوض شود، خواهم گفت.
طبیعتاً رسیدن به این خواستهی قدیمی، همهی آن چیزی نیست که من از سینما میخواهم. این فقط ده درصدش است. نود درصدِ دیگر، رویاهاییست که برای خودم چیدهام، رویاهایی که لااقل به هشتاد درصدشان خواهم رسید. امیدوارم همه به چیزهایی که دوست دارند برسند …
آخرین دیدگاهها