آب پرتقال
خلاصه ی داستان: در حالیکه ترمه با مرد ثروتمندی به نام والا رادمنش آشنا می شود، جوان بی پولی به نام سیاوش هم به ترمه علاقه نشان می دهد و هر طور شده می خواهد توجه او را به خود جلب کند … (بیشتر…)
یوسفِ گُم گشته
خلاصه ی داستان: آقا یوسف که عاشق دخترش است و به هیچ عنوان دوست ندارد او را از دست بدهد، به شکل مخفیانه در خانه های مردم نظافت می کند تا بتواند از پس مخارج زندگی بربیاید. یک روز که در خانه ی دکتری جوان مشغول نظافت است، از پیامگیر تلفن صدای دخترش را می شنود که پیامی عاشقانه برای دکتر می گذارد. این آغاز تیره شدن رابطه ی او و دخترش است … (بیشتر…)
چو برفِ نشسته بروی شیروانی داغ
خلاصه ی داستان: شاعری معروف می میرد. تعدادی از شاگردان و هوادارانش در خانه ی او جمع می شوند و این سرآغاز اتفاقاتی ست که در نتیجه ی آنها قرار است به شناختی از شاعر و آدم های در آن خانه برسیم … (بیشتر…)
کولالالامپور!*
خلاصه ی داستان: در اپیزود اول، خانه ی قدیمی یک خانواده ی فقیر، روی سرشان خراب می شود. آنها که حالا نمی دانند کجا باید بمانند و روزهای عید را چگونه بگذرانند، تصمیم می گیرند با تور، دور تهران را بگردند. آشنایی آنها با آدم هایی گرم و صمیمی در طی این گردش، باعث می شود با شهری که در آن زندگی می کنند بیشتر آشنا شوند. در اپیزود دوم، کنسرت راک عده ای از جوانان لغو می شود و ما با مشکلات تک تک آنها از نزدیک آشنا می شویم. (بیشتر…)
… کبوتر زیباست و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست؟*
خلاصه ی داستان: رشوه گیری مامور نیروی انتظامی از اهالی یک محل که باعث می شود، چندین نفر در یک شب، گرد هم بیایند و مشکلاتشان را با هم قسمت کنند … (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها