نگاهی به فیلم بیگانگان Aliens

نگاهی به فیلم بیگانگان Aliens

  • بازیگران: سیگورنی ویور ـ مایکل بین ـ کری هن و …
  • فیلم نامه: جیمز کامرون براساس داستانی از خودش، دیوید گیلر و والتر هیل
  • کارگردان: جیمز کامرون
  • ۱۳۷ دقیقه؛ محصول آمریکا، انگلستان؛ سال ۱۹۸۶
  • ستاره ها: ۴ از ۵

مادرانه

خلاصه ی داستان: ریپلی، بعد از نیم قرن، از خوابی طولانی برمی خیزد و متوجه می شود تنها بازمانده ی سفینه ی فضایی اش است که سال ها پیش، به خاطر حمله ی موجوداتی بیگانه، تمام سرنشینانش از بین رفته اند. او نمی تواند به بالادستی هایش ثابت کند که در سیاره ای که در آن مأموریت داشته، موجوداتی عجیب زندگی می کنند که باید نابود شوند. اما وقتی از همان سیاره، که حالا سالهاست مردم در آن زندگی می کنند، خبر می رسد که موجوداتی ترسناک دیده شده اند، او با همراهی گروهی نظامی به جنگ بیگانگان می رود …

 

یادداشت: آغاز فیلم، با طراحی صحنه ی خوفناک و موسیقی وهم انگیز، آغاز خوبی ست برای یک فیلم علمی ـ تخیلیِ وحشت انگیزِ خیلی خوب. ریپلی، وقتی از خوابِ اصحاب کهف گونه برمی خیزد، همه چیز تغییر کرده است. او در سنی که پنجاه سال پیش داشت مانده و بعد متوجه می شود دخترش، به دلیل کهولت سن، از دنیا رفته است. فضایی که کامرون برای آدم های محصور در سفینه ی فضایی می چیند، گرفته و ملال آور است؛ آن ها حتی برای لذت بردن از طبیعت باید تنها از تصویرِ سه بعدیِ یک جنگل، که از طریق تابانده شدنِ نورِ ویدئو پروجکشن روی دیوار ایجاد شده، لذت ببرند. ( حق نیست که بگویم کامرون مانند میکل آنژ و ژول ورن و نوابغ دیگر، با آن ذهن تخیل پردازش، کمک شایانی به پیشرفت علم امروزی بشر کرده است؟ ) تصویری که کامرون از موقعیت انسانِ آینده می سازد، چنین شکلی دارد. اما از آن بدتر، وضعیتِ ریپلی ست که طعم مادر بودن را نچشیده است و « بیگانگان » کامرون، در لایه ی زیرینِ خود، از همین مادر بودن حرف می زند. اصلاً رویاروییِ بیگانه ی مادر و ریپلی، یک جور رویارویی دو همجنس می تواند تلقی شود. دو همجنسی که یکی ناخواسته، شر است و دیگری ظاهراً خیر. یکی باید نابود شود و دیگری باید بماند. صحنه ای که ریپلی به مرکزِ تخم گذاریِ بیگانه ی مادر می رسد، جلوی روی او می ایستد و حتی چشم در چشمِ او می شود و بعد با مکثی معنادار، در نهایت، همه ی تخم های موجودِ عجیب را می سوزاند، لحظه ی خاصی در فیلم است. در این لحظه، موقعیتِ دو مادر ترسیم می شود که هر دو قرار است از مادر بودن محروم باشند. هر چند ریپلی با پیدا کردنِ دخترِ کوچکِ باقیمانده در آن سیاره، به نوعی حسِ نیمه مانده ی مادرانه ی خود را به اتمام می رساند اما برای موجودِ بیگانه، چنین امکانی وجود ندارد. کامرون در کنارِ خلق فضایی علمی ـ تخیلی و در عین حال ترسناک با چاشنی هیجان و استرس، نقبی می زند به روحِ ریپلی؛ او حس مادرانگی را نچشیده و سوزاندنِ تخم های فراوانِ بیگانه ی مادر از سوی او، انگار به نوعی خالی کردنِ حس عقده گونه اش است در قبال تنها بچه ای که هرگز موفق به دیدنش نشده؛ انگار یک جور حسودی زنانه در پسِ این کارِ او نهفته است که می خواهد ـ حالا که خودش نمی تواند بچه داشته باشد ـ چنین موجودِ زاینده ای را هم از زایش محروم کند. انگار در این لحظه، جای خیر و شر عوض شده باشد. اینطور است که فیلم در زیرلایه ی خود، حرف های زیادی برای گفتن دارد.

خیر و شر دو روی یک سکه اند ...

خیر و شر دو روی یک سکه اند …

 

۳ دیدگاه به “نگاهی به فیلم بیگانگان Aliens”

  1. سراج گفت:

    تخمهای موجودات فضائی خیلی بزرگ خطرناک است وسبب مرگ انسان می شود وصحنه های وحشناکی دارد درفیلم فضائی به خاطرتعدادزیادموجودات فضائی جنگهای زیادی رخ می دهد ومردم باید هوشیارباشند

  2. سراج گفت:

    پیشترکشورهای دنیامثل امریکا فیلم های فضائی پیشرفته ای ساخته اند

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم