چند بخش‌ از حرف‌های ابراهیم گلستان، در کتاب « گفته‌ها »

*من اصلاً حالت این که خودم را نویسنده بدانم و حرفه‌ام را نویسندگی بدانم و بنابراین بایستی که مرتب بنویسم ندارم. من اصلاً برای خودم حرفه‌ای قائل نیستم. اصلاً خودم را توی قالب این که من چه کاره‌ام مقید نمی‌کنم. من یک آدمی هستم که دارم زندگی می‌کنم، مقداری به انتخاب خودم به راهم می‌روم، مقداری هم در برابر حوادثی که می‌خواهند مرا این ور و آن ور ببرند سعی می‌کنم خودم را اداره کنم. این وضع تقریباً در زندگی همه هست. کمتر یا بیشتر. بعضی بیشتر بُرده می‌شوند و بعضی بیشتر خودشان را می‌برند. علاقه من به نویسندگی هم برای اینست که دلم می‌خواهد خودم را بیان کنم. حسِ ساختن حسِ بودن است. کردن بودن است. مقداری خودم را به وسیله نویسندگی بیان می‌کنم، مقداری خودم را به وسیله از کوه بالا رفتن بیان می‌کنم. مقداری را فرض کنید به وسیله عکس گرفتن یا با کسی حرف زدن. غرضم بودن است. بودن، و حسِ بودن و شناختن. و شناختن خودم برای این که بهتر باشم و بهتر بشوم تا بودنم، و بودن، بهتر بشود. این از این.

 

**جفتک زدن دینامیسم نیست. فرمول هم دینامیسم نیست. فرمول جلوی جَلدی و جلای کار را می‌گیرد. یک‌نواخت و کدرش می‌کند. در کار خوب همیشه اثر عنصر کشف دیده می‌شود. حتی از شکل نوشتن یک لغت یک معنی تازه یک اندیشه تازه می‌تواند باشد. اگر جَلد باشی این را فوری می‌بینی، و اگر به دردت بخورد به کارش می‌بری، و همین مایه جلای کار می‌شود. در کار خسته همیشه فرمول دیده می‌شود. قالبی که از پیش ساخته‌ای فرق می‌کند با قالبی که در حین ساختن می‌بینی باید بسازی. این جَلدی و فرزی و ورزیدگی می‌خواهد. مسئله اساسی حاضر کردن ذهن است. در کار هیچ چیز جای « جا در جا ساختن » را نمی‌گیرد. اما برای « ناگهانی » و « جا در جا ساختن » تمرین لازم است تا ورزیده شوی، اگر بشوی.

 

***شما ناآلوده باشید به علت این که هیچ اتفاقی برای‌تان نیافتاده باشد، این بی‌تجربگی هست، این ناآلودگی نیست. فرض کنید که ندانند چطور آدم می‌کُشند، این عصمت نیست. این جهل است. اما اگر بدانید چطور آدم می‌کشند و آدم کشتن این زشتی‌ها را هم دارد، آن وقت اصلاً نه به خاطر ترس از کشته شدن، بلکه به خاطر این که این زشتی‌ها درش هست و درست نیست، بگویی من این کار را نمی‌کنم ـ این می‌شود عصمت. اگر به خاطر ترس از مجازات نکشید، باز آن نکشتن، عصمت نبوده. شما توی ذهن خودتان آن طور که عیسی گفت زنا را کرده‌اید. شما جلق آدم‌کشی را در ذهن خودتان زده‌اید. شما اگر ندانید چطور آدم می‌کشند، آدم معصومی نیستید، آدم جاهلی هستید.

 

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

۵ دیدگاه به “چند بخش‌ از حرف‌های ابراهیم گلستان، در کتاب « گفته‌ها »”

  1. coldplay گفت:

    بالاخره باید یک کتاب از ابراهیم گلستان معروف بخونم.فیلماشو که ندیدم!پدر بزرگ مانی جون هست گمونم.

    نظرتون راجع به شهر زیبای اصغر فرهادی چیه؟من ندیدم هنوز اما مانی گفته این فیلم را تو کار فرهادی از همه بیشتر دوس داره.

    راستی سریال هم می بینید ؟
    منظورم سریال های تلویزیون نیست البته.اگم می بینید بگید.

    • damoon گفت:

      « شهر زیبا » فیلم خوبی ست اما من شخصاً « درباره ی الی » را بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران می دانم، بی شک؛ و دوستش دارم. برای دیدنِ سریال های خارجی هم متأسفانه وقت نمی گذارم.

      • coldplay گفت:

        درباره الی خارق العادست.برای من صرفا به عنوان فیلم داخلی محبوب نیست و تو لیست برترین های عمرم قرار داره…شهر زیبا را هم باید ببینم.بعد از درباره الی تو کارهای فرهادی شخصا “گذشته” را بسیار می پسندم.جدایی هم واقعا برام تاثیر گذاره و گاهی فقط با دیدن نادر برای ادامه ی زندگی روحیه می گیرم و بنظرم فیلم کاملیه و مثل رمان های فرهیخته باید پرید روش و ذره ذره کنکاش اش کرد.۴شنبه سوری را هم دوسال قبل دیدم.فیلم خوبی بود با آن شیشه های شکسته ی خانه مژده و مرتضی… خبری از فیلم جدید نیست؟آیا استاد قصد دارن تا دو سال آینده فیلمی بسازن؟

        سریال هم خوبه.منم آنچنان سریال باز نیستم.فرار از زندان را دیدم که فوق العاده بوده برای من و چند سریال دیگه.

        • damoon گفت:

          همانطور که گفتم، « درباره ی الی » شاهکار است و بعد از آن، « چهارشنبه سوری » را می پسندم. اما « جدایی نادر از سیمین » یا « گذشته » را هیچ دوست ندارم و حتی « گذشته » را به سختی تا آخر تحمل کردم. خبری هم از پروژه ی آینده ی “استاد” (؟!!! ) ندارم.

          • coldplay گفت:

            برای من بترتیب:
            درباره الی…(با سه نقطه اش)
            گذشته
            جدایی
            چهارشنبه سوری

            ظاهرا فیلم جدید فرهادی از مهر ماه تو اسپانیا فیلم برداری میشه.اینو از اینترنت خوندم که فیلمنامه اش هم نوشته شده و کلا بازیگر ایرانی هم نداره.به زبان اسپانیش و انگلیش!امیدوارم سال جدید شمسی بتونیم ببینیمش…

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم