نگاهی به فیلم کرید Creed

نگاهی به فیلم کرید Creed

  • بازیگران: سیلوستر استالونه ـ مایکل بی جردن ـ تسا تامپسون و …
  • فیلم‌نامه: رایان کوگلر ـ آرون کاوینگتون براساس داستانی از رایان کوگلر
  • کارگردان: رایان کوگلر
  • ۱۳۳ دقیقه؛ محصول آمریکا؛ سال ۲۰۱۵
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵

 

بهتر، باهدف‌تر

 

خلاصه‌ی داستان: آدونیس جانسون جوانی‌ست که مانند پدر افسانه‌ای‌اش سودای قهرمانی جهان را در رشته‌ی بوکس در سر دارد. او همه‌چیز را رها می‌کند تا فقط روی مبارزات تمرکز کند. برای موفقیت به رقیب پدرش راکی بالبوآی بازنشسته روی می‌آورد و از او می‌خواهد که مربی‌گری‌اش را بر عهده بگیرد …

 

یادداشت: حتماً برای همه‌ی ما روزهایی پیش آمده که احساس می‌کنیم موفق نیستیم. دوست داریم نشان بدهیم آدم موفقی هستیم اما انگار نیستیم. حس‌وحال‌مان این اجازه را به ما نمی‌دهد. روزهایی که انگار زمین و زمان با ما مخالف است، بر علیه‌مان عمل می‌کند و به ما می‌گوید موفق نیستیم، نمی‌توانیم، نتوانسته‌ایم. روزهایی که دوست دارید داد بزنید آدم موفقی نیستید و به آن‌چه که می‌خواسته‌اید نرسیده‌اید. انگار زنجیری به پای‌تان وصل بوده و نتوانسته‌اید پیش بروید. این روزهای ناامیدکننده بدترین روزهای زندگی هر آدمی می‌توانند باشند. دقیقاً همین روزهاست که می‌توانید بروید سراغ این فیلم و به رغم کم‌و‌کاستی‌هایش احساس کنید شما هم می‌توانید به پیش بروید و موفق باشید.

کرید داستان به شدت ساده‌ای دارد. شخصیت‌ها ساده‌اند. حتی در مواردی می‌توانید مطمئن باشید هیچ کارکردی ندارند. مثل بیانکا، دوست‌دختر آدونیس که کاملاً  بی‌کارکرد است، هم موضوع خوانندگی‌اش و هم موضوع ناشنوایی پیش‌رونده‌اش که به هیچ‌جایی نمی‌رسد. راکی و آندونیس هم با وجود محوریتی که در داستان دارند هم‌چنان ساده و بدون پیچیدگی هستند. چون اصلاً قضیه این نیست که شخصیت‌هایی چند بعدی خلق شود تا وارد هزارتوی آن‌ها شویم. قضیه خیلی ساده‌تر از این حرف‌هاست: قرار است احساساتی شویم. فیلم قرار است مانند یک کلاس روان‌درمانی مجانی و البته جذابی باشد که به شما می‌گوید: «می‌توانید». هم‌چنان که آدونیس توانست. تلاش دیوانه‌وار او برای بهترین بوکسور جهان‌شدن و درآمدن از زیر سایه‌ی پدر افسانه‌ای‌اش، تلاشی‌ست جذاب و حال‌خوب‌کن. این‌که او با حرص و قدرت روی رینگ بوکس با مشت به جان حریفانش می‌افتد خودمان را می‌بینیم که داریم برای موفق شدن از جان و دل مایه می‌گذاریم و این احساس «توانستن» به ما می‌دهد. نکته این‌جاست که نه‌تنها قرار است آدونیس به آن‌چه که می‌خواهد برسد و برای آن تلاش کند، راکی پیر هم باید برای زندگی تلاش کند. راکی بالبوآ قهرمان ورزیده‌ای که سیلوستر استالونه با آن اندام ورزیده‌اش در چند فیلم آن را روی پرده خلق و به شخصیتی ماندگار تبدیلش می‌کند، در این فیلم به شکلی واقع‌گرایانه و با گذشت سال‌ها، پیر شده است. آدونیس به این خاطر ‌که راکی نمی‌خواهد به خاطر ابتلا به سرطان شیمی‌درمانی کند چون فکر می‌کند این کار بی‌فایده است، با او قهر می‌کند اما در نهایت مجبورش می‌کند تن به شیمی‌درمانی بدهد. راکی هر چند پیر شده و دیگر حتی بالا آمدن از دو تا پله هم خسته‌اش می‌کند، اما مجبور است برای زندگی تلاش کند و فیلم نشان می‌دهد که چه در رینگ بوکس و چه در رینگ زندگی آن چیزی که اهمیت دارد مبارزه کردن است. فیلم می‌گوید مهم نیست در نهایت حتماً پیروز شویم (به‌هرحال همه که پیروز نمی‌شوند) هم‌چنان که آدونیس مسابقه‌ی آخر را نبُرد و هم‌چنان که راکی انگار به سرطانش غالب نیامد، مهم این است که با تمام توان مبارزه کنیم و بایستیم در مقابل سختی‌ها. و اگر به آن نهایت رسیدیم که چه بهتر. فیلم با روایتی جذاب و پر‌فراز‌و‌نشیب از زندگی آدونیس، تماشاگر را با خود همراه می‌کند و همان‌طور که ذکر شد به سبک داستان «یکی بود، یکی نبود» وارد جزئیات شخصیت‌ها و رفتارها نمی‌شود. همه‌چیز طوری تنظیم شده تا آن پیام اخلاقی پایانی را برداشت کنیم و به نتیجه برسیم. کوگلر که با اولین فیلمش ایستگاه فروتویل ثابت کرد که می‌تواند کارگردان موفقی باشد در دومین فیلمش نشان می‌دهد که راه‌وروش جذاب تعریف کردن داستان را بلد است. فیلم اول او هر چند سر‌وشکلی مستقل داشت اما دومین کارش به تمامی یک درام ورزشی هالیوودی‌ست که برای سرگرمی ساخته شده است. سرگرمی‌ای که در پس آن حرف هم هست. حرفی که اگر بتوانیم به آن گوش کنیم، بهتر زندگی خواهیم کرد، با هدف‌تر.

فیلم دیگر این کارگردان در «سینمای خانگی من»:

ـ ایستگاه فروتوِیل (اینجا)

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم