ببینید چه قهقهای میزنند. قشنگ پیداست که دارند لذت میبرند. احتمالاً در جریان فیلمبرداری، بعد از ضبط چند سکانس، برای خوردن غذا دور هم جمع شدهاند. شاید مکلین دارد به استاد دربارهی آخرین دیالوگ فیلم میگوید که اینطور از ته دل میخندد. مثلاً میگوید: «عجب دیالوگ محشریه بیلی». یا شاید هم در حال مسخره کردن رفیقشان جک هستند که سیگار را پشت گوشاش گذاشته بود و حالا یادش رفته کجا باید دنبالش بگردد. شاید علت خندهی شرلی و استاد این است که جک چند دقیقهای را دنبال سیگارش گشته و پیدا نکرده و این دو موجود شیطان هم در حالی که سیگار را پشت گوشاش دیدهاند، چیزی نگفتهاند تا حسابی تفریح کنند. بعد هم که بالاخره جک، سیگار را پیدا کرده، آن دو زدهاند زیر خنده. جک هم دارد میگوید: «لعنت به شما دو تا!» … آنها فیلم میساختند، زندگی میکردند، پول درمیآوردند، لذت میبردند و عاشق داستان بودند.
پاسخ دادن