کلیشه های ساده انگارانه
خلاصه ی داستان: سامسون گال، سرباز قدیمی ارتش آمریکا، حالا به عنوان قصاب در گوشه ای مشغول به کار است. او گهگاهی هم به پلیس کمک می کند تا باندهای مخوف خرید و فروش دختران را از هم از بین ببرد. در آخرین مأموریتش، خانواده ای که دخترشان را گم کرده اند، نزد او می آیند تا کمکشان کند …
یادداشت: مشکل این فیلم را اینگونه نام گذاری می کنم: سطحی نگری و ساده انگاری مفرط در کلیشه های رایج. کلیشه های رایجی که اگر کمی خلاقانه تر از آن ها استفاده شود، در هر فیلمی که باشد، تماشاگر را میخکوب می کند. می خواهم بگویم، با این قضیه مشکل ندارم که یک سرباز قدیمی و دائم الخمر دوباره دست به کار شود و بزند به دل صدها آدم بَده و همه را ناکار کند. با این هم مشکلی ندارم که آدم بدها، حسابی بد باشند و اصلاً پلشت باشند و بویی از انسانیت نبرده باشند. با هیچ کدام از این ها مشکلی ندارم. داستان که جذاب باشد، خلاقیت که باشد، هر تیپ، درست سر جای خودش نشسته باشد، با منطق یک فیلم در ژانر اکشن جلو می رویم و همه چیز را می پذیریم. اما حالا تمام همان کلیشه ها را در سطحی ترین سطح ممکن تصور کنید. یعنی یک چیزی مثل کلیشه به توان دو. این فیلم متأسفانه به چنین دردی مبتلاست. یعنی در کلیشه ها هم دچار سطحی نگری شده؛ یعنی “زیادی” کلیشه ای ست! آدم خوبه، همین قهرمان داستان، بدون هیچ موقعیت جذاب و بدون کوچکترین خلاقیتی، از هر جا سر در می آورد و همه را لت و پار می کند ( آن قسمتی که وارد کلاب شبانه می شود و با دوربین دید در شبی که به چشمش زده، همه را تکه پاره می کند، دیگر واقعاً اوج سطحی نگری ست. چرا باید در یک چنین محیطی، حالا گیرم هم تاریک، چنین دستگاهی به چشم بزند؟! ). آدم بده هم با آن بازی افتضاح بازیگرش و خشونتی که می خواهد فقط آن را با کج و معوج کردن چشم ها و دهانش به تماشاگر منتقل کند، شدیداً خسته کننده و لوس است. در این میان داستانی هم داریم که همه چیزش از همان ابتدا معلوم است، بدون نکته ای خاص.
این فیلم یکی از بهترین فیلم های اکشنیه که تو عمرم دیدم و این نقد یا به قول خودتون نگاه هم جزء مسخره ترین نقدهاییه که خوندم یاد نقد فراستی درباره گشت ارشاد و ابد و یک روز افتادم!!! جای تاسف داره
کلمه کلیشه رو از متن بگیری فقط چندتا ویرگول میمونه
نقد فنی است
ایراد به نقد غیرفنی و آماتور و کلی گویی است.
با سلام , به جرات میتونم ادعا کنم ۹۰ % فیلمهای ژان کلود را دیده ام
همشون بی شک رگه های اغراق و بزرگنمائی و بقول عامیانه خالی بندی را دارن اما یکی از بهترین فیلمهاش که هنوز در اوج آمادگی بدنی بود و خالی بندیشم کم بود , ” هدف سخت ” بود که سالها بعد اسکات آدکین قسمت ۲ آن را هم بازی کرد
به نظر من هنرپیشه و رزمی کار مقبولی هست