ماست‌فروش و ماستش …

ماست‌فروش و ماستش …

خیلی خیلی بیش‌تر از آن‌چه فکر می‌کردم طول کشید. طرح اولیه‌اش را اوایل سال پیش زدم و یکی دو ماه بعد نوشتنش را شروع کردم. قصدم این بود پنج‌شش ماهه تمامش کنم که به هزارو‌یک دلیل کشید به امسال و همین چند مدت پیش. اتفاقات زیادی باعث شد نوشتنش هر بار به تعویق بیفتد، از اسباب‌کشی‌ام به تهران تا ورودم به ماهنامه‌ی «فیلم» و البته مرگ مامان. چیزهای دیگری هم بود، اما خب این‌ها مهم‌ترین‌ها بودند. البته قبل از کامل شدنش و در حالی‌که هنوز پایانی نداشت آن را به فرشته‌ی سخت‌گیری داده بودم که لطف کرد و خواند و خوشبختانه نظرش هم مثبت بود. همین نظر مثبت انرژی خوبی به من داد تا کاری که خیلی مابینش فاصله افتاده بود را تمام کنم و مطمئن شوم کار خوبی شده. حالا هم به واسطه‌ی ورودم به «فیلم» و آشنایی تنگاتنگ با اهالی سینما و مخصوصاً تهیه‌کنندگان مختلف، پروسه‌ی ارائه‌ی فیلم‌نامه بسیار راحت‌تر شده است. کاری که همیشه شاید یکی‌دو ماه زمان می‌بُرد حالا در کم‌تر از چند روز انجام می‌شود و این یکی از موهبت‌های «مجله‌فیلمی» بودن است. رسم است که هیچ ماست‌فروشی از ماست خودش بد نمی‌گوید، اما ماست من انصافاً بد از آب درنیامده است. چیز بامزه‌ای شده که لااقل خودم از خواندنش کِیف می‌کنم. قصد تبلیغش را ندارم اما به نظرم کار خوبی شده که به ساختنش هم می‌ارزد حتی! پس بشتابید تا تمام نشده!

نگاهی به فیلم پی کی PK

نگاهی به فیلم پی کی PK

  • بازیگران: امیرخان ـ آنوشکا شارما ـ سانجی دات و …
  • فیلم‌نامه: راج کومار هیرانی ـ آبهیجات جاشی
  • کارگردان: راج کومار هیرانی
  • ۱۵۳ دقیقه؛ محصول هندوستان؛ سال ۲۰۱۴
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵

 

بی‌وطنی‌ست قبله‌گه …

 

خلاصه‌ی داستان: پی کی یک آدم فضایی‌ست که به زمین می‌آید و در برخورد با آدم‌های زمینی دچار مشکلاتی می‌شود … (بیشتر…)

وقتی غم در دل‌مان سنگینی می‌کند احتمالاً بهترین دلداری‌مان خواندن کتابی‌ست تلخ و غم‌بار، وقتی کسی را نداریم که تکیه‌گاه‌مان باشد تا به او عشق بورزیم، آویختن تصاویر پمپ‌بنزین‌های متروک به دیوار خانه تسلی‌بخش خواهد بود.

 

توضیح: املای کلمات، فاصله‌گذاری‌ها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.

 

پی‌نوشت: کتاب دیگری از آلن دو باتن در قطع جیبی و بسیار شیرین و خواندنی، مثل همه‌ی کارهای او. توضیح اضافه لازم نیست. راستی شما روی دیوار خانه‌تان عکس پمپ‌بنزین متروک آویزان کرده‌اید؟

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی سی‌وچهار

کوتاه درباره‌ی چند فیلم، شماره‌ی سی‌وچهار

  • نام فیلم: لانتوری
  • کارگردان: رضا درمیشیان

پاشا جوانی‌ست که به دلیل مشکلات فراوان، گروهی به نام «لانتوری» تشکیل می‌دهد که کارش تیغ‌زدن پول‌دارها و خفت‌گیری از آن‌هاست. در میانه‌ی همین کارهای خلاف است که او عاشق مریم می‌شود. مریم یک مصلح اجتماعی‌ست که برای گرفتن رضایت از خانواده‌هایی که قصد قصاص قاتل عزیزان‌شان را دارند، تلاش می‌کند. پاشا که از عشق چشمش کور شده، هر جور هست می‌خواهد توجه مریم را جلب کند و در این راه تصمیم ترسناکی می‌گیرد … بعضی فیلم‌سازها با به‌به و چه‌چه دیگران خراب می‌شوند، بعضی دیگر خودشان را با دست خودشان خراب می‌کنند. اعتمادبه‌نفس بیش از حد بلای خانمان‌سوزی‌ست که مخصوصاً در دنیای سینما به کمین نشسته است تا کارگردان و نویسنده و بازیگر و بقیه را از راه به‌در کند. درمیشیان با همین اعتماد به نفس بالای کاذب، از فضای جامعه برای ساخت فیلمی سوءاستفاده می‌کند که چیزی جز خودنمایی نیست. درمیشیان این‌بار چند نفر را رو به دوربین نشانده که به شکل مستقیم شعار بدهند و مثلاً نماینده‌ی صداهای مختلف جامعه باشند. او حتی به فیلم‌های خودش هم ارجاع داده، کمی به نعل زده و کمی به میخ. خلاصه آش‌شله‌قلمکاری‌ست اعصاب خردکن و زننده که نه نقد اجتماعی‌ست و نه هیچ چیز دیگری. لحظات دردآور اسید ریختن در چشمان پاشا سکانس آزاردهنده‌ای‌ست که هر چند خوب پرداخت شده اما هیچ ربطی به باقی فیلم ندارد جز خودنمایی.

فیلم‌های دیگر درمیشیان در «سینمای خانگی من»:

ـ عصبانی نیستم (اینجا)

ـ بغض (اینجا) (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم