از میان فیلم‌ها، شماره‌ی بیست‌وشش

  • فرانک (هنری فوندا): سلاح من ممکنه واسه تو ساده به نظر بیاد آقای مورتون، اما هنوز می‌تونه یه سوراخ گنده توی مشکل کوچیکمون درست کنه.

«روزی روزگاری در غرب» ساخته‌ی سرجئو لئونه (بیشتر…)

بی‌شعوری یک بیماری‌ست و نه مثلاً ادب نداشتن. بی‌شعوری گرایشی عادی به سرکشی و تمرد هم نیست. این‌ها اختلالات شخصیتی‌اند، در حالی‌که بی‌شعوری نوعی اعتیاد است به قدرت، تحقیر و سرکوب کردن سایرین، وظیفه‌نشناسی بی‌حد و شهوت تسلط بر دیگران. این بیماری تعادل درونی قربانی‌اش را بر هم می‌زند و او را به بیچارگی و بدبختی می‌اندازد؛ تا زمانی که آدم شود و اعتراف کند که: «من بی‌شعورم».

پی‌نوشت: کتاب «بی‌شعوری» از آن کتاب‌های پرفروش است که چندین و چند بار در ایران تجدید چاپ شده. البته که کتاب بامزه‌ای‌ست، حرف‌های باحالی می‌زند، گاهی به خنده وادارتان می‌کند و حتی رک‌و‌راست، توی چشم بعضی‌ها بهشان می‌گوید بی‌شعورند بلکه از خواب غفلت بیدار شوند، اما در نهایت کتاب یک‌بار مصرف و سطحی‌ای است. یعنی به عمق نمی‌رود و اصلاً دلیل پرفروش شدن‌اش هم همین است! کتاب روانشناسی زیاد می‌خوانم چون علاقه دارم. البته آن‌هایی که حرف‌شان را بدون پیچیدگی می‌زنند و مطالب را ساده می‌کنند. همچنان که عاشق فلسفه هستم و زیاد می‌خوانم و باز هم آن‌هایی را که مطالب سنگین فلسفه را ساده بیان می‌کنند. یعنی عمق را نشان می‌دهند اما به شکل ساده. به نظرم این کتاب آن‌چنان که ادعا می‌کند روانشناسی نیست. درست است که ساده و مستقیم حرف زده اما در عین حال سطحی هم هست. صرفا بانمک است و نه چیز دیگر. قطعاً خواندنش خالی از لطف نیست اما آن‌طورها هم کتاب مهمی نیست که درباره‌اش حرف می‌زنند.

نگاهی به فیلم آیلا Ayla

نگاهی به فیلم آیلا Ayla

  • بازیگران: اسماعیل حاجی‌اوغلو ـ چتین تکیندُر ـ لی کئونگ جین و …
  • فیلم‌نامه: ییغیت گورالپ
  • کارگردان: جان اُلکای
  • ۱۲۵ دقیقه؛ محصول ترکیه؛ سال ۲۰۱۷
  • ستاره‌ها: ۴ از ۵
  • این یادداشت در شماره‌ ۵۳۴ مجله‌ «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت برطبق رسم‌الخط مجله‌ «فیلم» تنظیم شده است

 

سینمای ترکیه، زیرِ نورِ ماه

 

خلاصه‌ داستان: سال ۱۹۵۰ که کره شمالی به کره جنوبی حمله می‌کند، سازمان مللی ارتشی متشکل از چند ملیت را برای کمک به کره جنوبی به آن کشور می‌فرستد که در میان آن‌ها سربازان ترک هم حضور دارند. گروهبان سلیمان یکی از این سربازان است که خانواده و نامزدش را به قصد خدمت رها می‌کند و وارد کارزار می‌شود. پیدا کردن یک دختر کوچک کره‌ای که پدر و مادرش را از دست داده، سلیمان را وارد رابطه‌ای عاطفی با دختر کوچک می‌کند و تا سال‌ها بعد هم اثر آن در روح سلیمان باقی می‌ماند… (بیشتر…)

نگاهی به فیلم خانواده The Family

نگاهی به فیلم خانواده The Family

  • بازیگران: ویتوریو گاسمان ـ استفانیا ساندرلی ـ فیلیپ نوآره و …
  • فیلم‌نامه: اتوره اسکولا ـ فوریو اسکارپلی ـ روجرو ماکاری
  • کارگردان: اتوره اسکولا
  • ۱۲۷ دقیقه؛ سال ۱۹۸۷؛ محصول ایتالیا، فرانسه
  • ستاره‌ها: ۴/۵ از ۵

 

راهروهای تودرتوی یک خانه‌ی پر از عشق

 

خلاصه‌ی داستان: زندگی یک خانواد‌ه‌ی پرجمعیت با محوریت کارلو، از زمان نوزادی تا هشتاد سالگی‌اش بررسی می‌شود. خانواده‌ای که به رغم همه‌ی تلخی‌ها وکمبودها و هجران‌ها، عشق‌ها و شیرینی‌هایی را از سر می‌گذرانند و همچنان کنار هم می‌مانند … (بیشتر…)

خشت و آینه

امروز می‌خواهم دو نکته‌ی بی‌ربط به هم و البته بی‌ربط به سینما بگویم. نمی‌دانم، شاید هم بشود ربط‌شان داد به شکلی!

اول: نمی‌فهمم این خبرنگارهایی که از طرف تلویزیون (سیمای «میلی») به این کشور و آن کشور می‌روند، دقیقاً چه زحمتی می‌کشند که آقایان هی آن را توی چشم ما فرو می‌کنند؟ طرف با پول صدا و سیما می‌رود آن طرف، بدون مشکل برای گرفتن پاسپورت و ویزا و هتل. بعد آن‌جا می‌خورد و می‌چرخد و می‌گردد و احتمالاً از همان پولی که صدا و سیما در جیبش گذاشته، برای اهل و عیال سوغاتی می‌خرد و اگر هم شد، آن وسط‌ها، یک میکروفونی هم دست می‌گیرد و مصاحبه‌ای هم می‌کند و به میمنت و شادی برمی‌گردد وطن گل و بلبل. آن‌وقت هی می‌گویند: «از زحمت آقای فلانی که رفت فلان‌جا و این مصاحبه را ترتیب داد تشکر می‌کنیم. ایشان خیلی زحمت کشیدند.» یکی نیست بگوید اگر ما نخواهیم ایشان برای ما زحمت بکشند، چه کسی را باید ببینیم؟ (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم