بخشی از نمایشنامه ی « عیش و نیستی » اثر تیری مونیه

… در جنگ بزرگِ میان زن و مرد، پیروزیِ زنها مرهون استقامتِ برتر آنهاست. استقامتی که هرگز فرسوده نمی شود! آنها هر چه از ما بخواهند همیشه به دست می آورند. ما تسلیم آنها می شویم کمی برای اینکه دوستمان بدارند و کمی هم برای اینکه تحسینمان کنند و بیشتر ـ می شنوی، بیشتر ـ برای اینکه راحتمان بگذارند.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

بخشی از رمان « خواب زمستانی » اثر گلی ترقی

گفتم (( کاش می شد از سر شروع کنیم، یه مرتبه ی دیگه. )) عزیزی گفت (( چه کار می کردیم؟ باز هم همین جا بودیم، با همین آرزو. راه دیگه ای برای ما نیست. ما آدمای کوچیکی هستیم. کجا رو می تونیم بگیریم؟ چه کاری از دستمون برمی آد؟ خوابی و خوراکی و خونه ای و پس اندازی، بعضی وقتا هم تفریح ساده و سالمی. سهم ناچیزیه. ولی بد نیست. از خیلیا بهتریم، جلوتریم. روزگار زیاد بدی ام نداشتیم. از حق نباید گذشت. گاهی وقتا خندیدیم. شاید از ته دل نبود. ولی بازم بد نبود. اون شبا که دور هم جمع می شدیم یادت هست؟ بحث می کردیم. حرف های همیشگی و شوخی های تکراری را از نو باز می گفتیم و می خندیدیم. شاید هم نمی خندیدیم. یادم نیست. با هم بودیم. ترس هایمان را قسمت می کردیم می افتادیم یه گوشه و چرت می زدیم. بد نبود. مگه انتظار دیگه ای داشتی؟ ))

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

بخشی از رمان « خواب زمستانی » اثر گلی ترقی

هاشم هاشمی، ساکن خیابان سی متری، چهارراه حشمت الدوله، کوچه ی شهریور، شماره ی دو، چهل و دو ساله، معلم نقاشی. بله، خودش بود، خودِ خوشبختش، خودِ ناممکنش. ولی بود. چه کسی می توانست انکارش کند؟ چه کسی می توانست خوشبختیِ ساده اش را ندیده بگیرد؟ دلیل کوچکش آن جا بود. شیرین خانم شیرینش که توی آب چلپ چلپ می کرد و صدایش از دور می آمد. با خودش فکر کرد (( چه کسی، چه نیرویی این زنو برای من فرستاده؟ و چرا برای من؟ مگه چه کار کرده ام؟ چه عُرضه ای از خودم نشون داده ام؟ هیچی. نه باهوش بودم نه خوشرو. نه ایمونی داشتم نه اعتقادی. نه به خاطر چیزی جنگیدم و نه دنبال چیزی دویدم. یه معلم نقاشی بودم و دوستی به اسم آقای حیدری داشتم. چرا من؟ من که نه علامتی دارم، نه نشونی، نه خاندانی، نه رسالتی، هیچی. ))

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

بخشی از کتاب « پرسش های زندگی » اثر فرناندو سَوَتِر

شمار گرگ های بد بزرگ واقعاً زیاد نیست، همین طور هم تعداد افرادی که برای همزیستی صلح آمیز بشر بزرگ ترین تهدید به شمار می آیند. بزرگ ترین خطرها غالباً از ناحیه گوسفندان خشمگین است.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

بخشی از فیلم نامه ی « ناپلئون » اثر استنلی کوبریک

ناپلئون: این عقیده ی بسیار جالبیه ولی واقعاً درست نیست. همه چیز برعکسه. جامعه فاسد می شه چون انسان فاسده ـ چون بشر ضعیفه، خودخواهه، ریاکار و طمّاعه. و این به خاطر جامعه نیست؛ انسان همین جور به دنیا می آد. می تونید این خصلت ها رو حتّا در بچه های خیلی کوچک هم ببینید. خوب نیست بخوایم جامعه ی بهتری بر پایه ی فرضیات غلط بسازیم ـ کار اصلی دولت اینه که به طریقی باعث بشه انسان به بدترین وضعیت خودش نرسه و زندگی رو برای اکثریت مردم قابل تحمل کنه.

مسیو تریو: عالی جناب شما واقعاً نسبت به ذات بشر بد بینید.

ناپلئون: موسیو تریوی عزیز، نذاشتن چیزی بیش از این از زندگی دستگیرم بشه.

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

بخشی از رمان « به خاطر بلیندا » اثر شارل اگزبرایا

ـ نیوکمب، باید به دستگاه عدالت اعتماد کرد. وظیفه من نیست اینو بهت یادآوری کنم.

ـ کلیو، بذار قاه قاه بخندم! عدالت کجا و این رفتاری که باهام می کنند کجا؟ فکر می کنی که این عدالته که بگذارین چاک اینوری با خونی که روی دست هاش داره، از هفت دولت آزاد، توی خیابون ها میتینگ بده؟ جرئت می کنی  به این بگی عدالت، وقتی یکی مثل باد لانسون، به ریش ما می خنده و به معتاد کردن همنوعانش، از جمله بچه ها، ادامه می ده؟ توی این کشوری که به عدالت تو احترام می ذارن، سالت فیلت، دیشب یکی میاد و سه نفر رو با کمال خونسردی مثل جوجه سر می بره. همه می دونن این آدم کیه، ولی ظاهراً نمی شه هیچ کاری کرد، چون می بایست ـ اگه خوب فهمیده باشم ـ شاهد جنایت هاش بوده باشی و در نتیجه همدستش؟ پس، رفیق جون، خودت می تونی حدس بزنی که من این عدالت رو کجا می ذارم، آره؟

توضیح: املای کلمات، فاصله گذاری ها، علائم و به طور کلی، ساختار نوشتاری این متن، عیناً از روی متن کتاب پیاده شده، بدون دخل و تصرف.

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم