جشنواره‌ها پیر نمی‌شوند

جشنواره‌ها پیر نمی‌شوند

گزارش سی‌وسومین جشنواره بین‌المللی فیلم کوتاه تهران ـ ۱۸ تا ۲۴ آبان ۱۳۹۵- پردیس چارسو

 

  • این گزارش در شماره‌ی ۵۱۷ ماهنامه‌ی «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این نوشته به سبک رسم‌الخط ماهنامه‌ی «فیلم» تنظیم شده است.

جشنواره فیلم کوتاه تهران به ۳۳ سالگی رسید. انگار همین دیروز بود که این جشنواره در مکان‌های کوچکی مثل سینما ایران و سینما فلسطین برگزار می‌شد. زمانی که نه از اینترنت خبری بود و نه از ماهواره و شبکه‌های رنگارنگ.

سال‌های قبل روز اول جشنواره، خلوت‌ترین روز بود تا تنورش گرم شود. اما در کمال تعجب، امسال و از همان روز اول، ازدحام جمعیت آغاز شد. دیدن صف طویل جوانانی که در همان ساعت‌های اول برای دیدن فیلم‌ها آمده یودند تعجب‌انگیز بود. این منظره در روزهای بعدی و مخصوصاً در سانس‌های مربوط به فیلم‌های داستانی ایرانی تکرار شد طوری که با پر شدن سالن، خیلی‌ها بیرون می‌ماندند. البته نگاهی به دور‌وبر سالن محل برگزاری هم تعجب را دوچندان می‌کرد چرا که امسال برخلاف سال‌های پیش همه‌چیز سر جای خودش بود؛ عکس‌ها و پوسترها چسبیده، غرفه‌ها مشخص‌شده و فیلم‌ها آماده برای نمایش سروقت. حتی قبل‌ترها برای دیدن مهمانان خارجی حداقل باید سه‌چهار روزی می‌گذشت اما امسال و در همان روز نخست، مهمانان خارجی از ملیت‌های مختلف، بودند. تب فیلم کوتاه ساختن آن‌قدر بالاست که حتی جوانانی که فیلم‌های بلند اول یا دوم‌شان را ساخته بودند باز هم با یک فیلم کوتاه در هیاهوی جشنواره حضور داشتند و وقتی ازشان می‌پرسیدی شما که دیگر فیلم بلندتان را ساخته‌اید پس چرا دوباره فیلم کوتاه ساخته‌اید، می‌گفتند سینما یعنی همین. بلند و کوتاه ندارد.خیلی از فیلم‌ها (به‌خصوص فیلم‌های داستانی ایرانی) به دلیل ازدحام بالای جوانان حتی در نمایش‌های دوم و پر شدن سالن در حدی که حتی به شکل ایستاده هم نمی‌شد فیلم را دید، دیده نشدند، تا فرصتی دیگر. البته یکی از بی‌تدبیری‌های برنامه‌ریزان این بود که سانس سانس فیلم‌های داستانی ایران را در سالن شماره پنج پردیس که سالن کوچکی‌ست برگزار کردند و فیلم‌های خارجی داستانی را در سالن شماره یک که بزرگ‌ترین سالن چارسوست. این‌گونه بود که هر بار سالن پنج پر می‌شد و  سالن یک تقریباً خالی بود.   (بیشتر…)

شماره‌ی ۵۱۴ ماهنامه‌ی «فیلم»

شماره‌ی ۵۱۴ ماهنامه‌ی «فیلم»

بخش عمده‌ای از شماره‌ی اول مهر «فیلم» اختصاص دارد به فروشنده‌‌ی اصغر فرهادی و نظرات مثبت و منفی راجع به آن به همراه کلی مصاحبه که خواندن‌شان خالی از لطف نیست. فروشنده را دیده‌ام و به نظرم اثر متوسطی‌ست که می‌شد نیم‌ساعت کوتاه‌ترش کرد و مشکلی هم پیش نیاید. به‌زودی یادداشتی درباره‌اش خواهم نوشت. اما سهم من از این شماره‌، یادداشتی‌ست بر تریلر جذاب خانم جودی فاستر هیولای پول با بازی جرج کلونی به نام «خوراک برای غول ۱۱۰ اینچی». دیدن فیلم را توصیه می‌کنم به همه. خلاصه فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.

514filmin

 

شماره‌ی ۵۱۲ ماهنامه‌ی فیلم

شماره‌ی ۵۱۲ ماهنامه‌ی فیلم

شماره‌ی جدید ماهنامه‌ی «فیلم» از این جهت برای من اهمیت دارد که برای اولین‌بار در بخش سینمای جهان برای دو فیلم ترسناک جدید مایک فلانگن یعنی «پیش از آن که بیدار شوم» و «هیس» یادداشت نوشته‌ام؛ یک پرونده‌مانند که امیدوارم خوب شده باشد. یک یادداشت هم بر فیلم ایرانی «زاپاس» دارم که کسانی که فیلم را دیده‌اند، بد نیست بخوانند. البته این یکی ربطی به آن میزان اهمیتی که گفتم ندارد بلکه بخشی دیگری از اهمیت این شماره مربوط می‌شود به طرح جلد بسیار خوب آن که بعد از مدت‌ها چشم‌مان را جلا می‌دهد. راستش خودم هم تا زمان صفحه‌بندی طرح جلد را ندیده بودم و حالا می‌بینم که خیلی خوب درآمده است. خلاصه فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.

نگاهی به فیلم بهمن

نگاهی به فیلم بهمن

  • بازیگران: فاطمه معتمدآریا ـ احمد حامد و …
  • نویسنده و کارگردان: مرتضی فرشباف
  • ۸۹ دقیقه؛ سال ۱۳۹۳
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت در سایت ماهنامه‌ی «فیلم» منتشر شده است (اینجا)

 

طلوعِ تلخِ آفتاب

 

خلاصه‌ی داستان: هما که مسئولیت پرستاری از پیرزنی در بیمارستان را برعهده گرفته است، به دلیل شب‌بیداری‌های زیاد، دچار اختلال حواس و خستگی مفرط می‌شود به شکلی که کم‌کم زندگی‌اش تحت‌تأثیر قرار می گیرد، چشمانش به‌روی واقعیت‌هایی باز و فاصله‌اش با همسرش بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود … (بیشتر…)

نامگذاری فیلم ها: صورت زیبا یا سیرت زیبا؟!

اسم فیلم، اولین قدم در برقراری ارتباط با مخاطبانش است. اسم فیلم، جزوی از خودِ فیلم است و قسمتی از شخصیت و ساختارِ آن، هر چند شاعر گفته: (( صورت زیبای ظاهر هیچ نیست، ای برادر سیرت زیبا بیار )). یعنی امکان دارد اسم گول زننده ای باشد؛ جذاب و درگیرکننده. اما وقتی دیدیمش، تازه متوجه می شویم که این فقط صورت زیبایش بود، سیرتش وحشتناک بود! برعکسش هم هست؛ گاه اسمی بسیار بدلحن و نخراشیده، فیلم خوبی هم از آب در آمده است. به رغم توصیه ی شاعر، به نظرم در هر دو مورد، یک جای کار می لنگد  و طبیعتاً در مورد اول، خیلی بیشتر می لنگد! (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم