یک نوع هیولا
خلاصه ی داستان: خانم موریگوچی که به تازگی دختر کوچکش را از دست داده، معلم یک مدرسه است. او در ساعت پایانی کلاس درسش، بچه ها را جمع کرده تا چیزهایی به آنها بگوید. موریگوچی شروع می کند به تعریف زندگی اش و به این داستان می رسد که چطور بچه ی کوچکش را از دست داده است. بچه ها که دائم شلوغ می کنند و حواسشان به حرف های او نیست، کم کم توجهشان جلب می شود. خانم موریگوچی می داند چه کسی دختر کوچکش را کشته و به دنبال انتقام سختی ست …
یادداشت: برای دیدن فیلمی آماده شوید که یقه تان را رها نخواهد کرد. محکم بهتان خواهد چسبید و هر دقیقه و هر لحظه چیزی رو خواهد کرد که شوکه تان کند و تمام تصورات ذهنی تان را بهم بریزد. فیلم هایی با مضمون انتقام زیاد دیده بودیم اما این یکی با همه شان فرق دارد. چه از لحاظ فیلم نامه و چه از لحاظ پرداخت بصری کارگردان. از یک سو، با فیلم نامه ای پیچیده و سنگین طرف هستیم که دائماً چیزی برای رو کردن دارد تا تماشاگر را غافلگیر کند. گره گشایی های گاه شوکه کننده، اجازه ی نفس کشیدن به تماشاگر را نمی دهد. ما با چند روایت روبرو هستیم که با نام گذاری هر بخش مانند “اعترافات میزوکی” و یا “اعترافات موریگوچی” از بخش دیگر جدا شده و در هر بخش با همان شخصیتی که نامش برده شده مواجه هستیم که داستان را از زاویه ی خودش تعریف می کند. همین در هم تنیده شدن ماجرا از زاویه ی دیدهای مختلف، باعث شده هر بار از هر زاویه، شاهد نکته ای باشیم که در بخش بعدی با دیدن ادامه ی آن نکته، هم غافلگیر می شویم و هم داستان پیش می رود تا تنها جنبه ی غافلگیری ماجرا اهمیت پیدا نکند. از سوی دیگر، نحوه ی کارگردانی و پرداخت صحنه ها توسط کارگردانِ انصافاً زبردست فیلم، به گونه ای ست که باعث می شود تشنج و فشاری را که شخصیت های داستان متحمل می شوند به او سرایت کند. او با نشان دادن اسلوموشن های فراوان، انتخاب موسیقی هایی جذاب و گاه در تضاد با خفقان موجود در صحنه، تدوینی سریع و گاه سرسام آور که در تقابلی جالب با صحنه های اسلوموشن قرار می گیرند و صحنه هایی خرده خرده و کوتاه که به جای ایجاد یک روند داستانی، وظیفه شان فضاسازی ست و تمهیدات دیگر، گاه از فضای رئال جدایمان می کند و به سمتی می بردمان که انگار وارد فضای ذهنی و تخیلی آدم ها شده ایم. این دو جنبه، گاه تمرکز را بهم می ریزد و مجبورمان می کند حتماً فیلم را دو بار ببینیم تا با جزئیات و کلیت داستان بهتر آشنا بشویم. فیلم، ما را با هیولاهایی آشنا می کند که غیرمتعارفند. کسانی که سنگینی سایه ی گذشته شان، آنها را تبدیل کرده به آنچه که اکنون هستند.
افتضاح نوشتی…..اینا رو که همه رو دیدیم.
شما ببخشید!
خلاف نظر آقای شبیر به نظر من فوق العاده نوشتید… خب معلومه چیزایی که دیدید رو نوشتید…مگه میشه آدم چیزایی رو بنویسه که ندیده… این هنره که ادم چیزایی رو که میبینه بنویسه…وگرنه همه ی ادم ها روزانه خیلی چیزا میبینن که حتی یه خط هم راجبشون نمیتونن بنویسن….بگذریم
یکی از علتایی که باعث شد فیلم رو ببینم نقد شما بود…بعد از فیلم هم فوق العاده از دیدن فیلم راضی بودم…درگیری که ادم با فیلم بخاطر پیچیدگی فیلمنامه پیدا میکنه رو خیلی دوس داشتم و جلوه های بصری جذاب و خارق العاده به تصویر کشیده شده بودن…باید اعتراف کنم که این فیلم منو با سینمای ژاپن آشتی داد
شما لطف دارید. بهرحال نظر ایشان بود و اینطوری هم ابرازش کردند. مشکلی ندارم.
و واقعاً حیف نیست آدم با سینمای ژاپن قهر باشد؟!
سلام.تشکر از نقد خوبتون.
ولی چطور میشه این فیلم رو دانلود کرد؟اگه سایت خاصی رو می شناسید بگید لطفا…
سلام و ممنون از شما. متأسفانه در زمینه ی سئوال شما، اطلاعی ندارم. چون من فیلم ها را دانلود نمی کنم.
من هم معتقدم خیلی خوب و مختصر به آنچه باید و لازم بود اشاره کردید. نگارش شما قبل از دیدن فیلم منو برای دیدنش اماده تر و مشتاق تر کرد
سپاس
ممنون که خواندید.
نه نظر بود نه نقد حتی دیدگاه هم نبود فقط قسمتی از داستان فیلم گفته شد. خواندن این مطلب هیچ فایده ای نداشت کاملا سطحی و ساده بود. به نظر من اصلا لازم نیست که چنین حرف هایی گفته شود. اگر لااقل در مورد جنبه روانشناسی فیلم حرف هایی را میزدید خیلی بهتر بود یا اینکه روند داستان چگونه بر اساس دید بیننده جلو می رفت. با تشکر
حالا که بعد از سالها نوشتهی خودم را میخوانم، با شما همنظر هستم که چیز خاصی نبوده. نوشتهی مبتدیانهایست. ممنون.
با توجه به عنوانی که برای متن انتخاب کردید، خیلی خوب، مختصر و مفید و بدون اسپویل کردن فیلم را مرور کردید. از تمام جنبه ها. فیلم نامه، کارگردانی، تدوین، موسیقی و …
عالی و یک دنیا سپاس برای معرفی این فیلم…
بطور کاملا تصادفی به این نوشته رسیدم. فیلم را دیدم و لذت بردم . ناگفته نماند که منهم مانند دوست عزیزمان در کامنتی بالاتر، با این فیلم (وفیلم old boy) دوباره با سینمای ژاپن آشتی کردم 🙂
ممنون از شما. فقط اشاره کنم که فیلم old boy متعلق به سینمای کره ی جنوبی ست.
بلعکس من اصلا با فضای سرد فیلم ازتباط برقزار نکردم…پایانش یکم خوب بود اما در نهایت نفهمیدم فیلم شاهکاره یا مضحک..
فیلم خوبی بود. کلا سینمای ژاپن سینمای جالبیه. به نظر من لذتی که به آدم میده از سینمای هالیوود بیشتره. البته منکر توانایی و قدرت سینمای هالیوود نمیشم. به خصوص هالیود تا اواخر دهه ۵۰ میلادی و مقداری هم دهه ۶۰٫
در ضمن یه چیز دیگه. آدم جالبی هستید damoon خان. صبر و تحمل زیادی دارید در قبال نظرات منفی دوستان.
شاد و پیروز باشید
ممنون از شما. چه کنم دیگر؟! :))) چارهای نیست جز صبر… سلامت باشید.
فیلم خوبی بود ممنون از معرفی این فیلم
ممنون از شما
یه شاهکاره تمام عیار ، هالیوود تو خواب بتونه همچین فیلمی بسازه
یه کمکی بهم بکن من حتما حتما برمیگردم تا ببینم نظرم رو چی جواب دادی
سوالم اینه اول اینکه چجوری معلم زن دستش به فیلم پسره رسید که تونست بمب رو پیدا کنه دوم اینکه آخر فیلم گفت شوخی کردم منظورش این بود که تو ذره ذره به رستگاری نمیرسی هیچوقت یا منظورش این بود شوخی کرد بمب رو پیش مادرت نبردم و مادرت سالمه؟
حتما جواب بده من هر روز میام تا ببینم جوابت رو حتی اگه میشه پیج اینستاگرامت رو بده در مورد فیلمهایی که نمیفهمم سوال کنم ممنون
دوست عزیز، من فیلم رو سالها پیش دیدم و جزییاتش خاطرم نیست … اما خوشحال خواهم شد به اینستاگرام من تشریف بیارید: damoon_ghanbarzadeh
آقای کوروش هرچند حدود پنج ماه از کامنت شما میگذره و من نمیدونم شما پاسخ من را خواهید دید یا خیر.
پاسخ سوال اول شما، پسر در یک وب سایت اختراعات خودش را مینوشته تا بلکه روزی مادرش را از این طریق به خودش جلب کنه. بنابراین فیلمی که شب قبل از بمب گذاری از خودش میگیره را در سایت قرار میده که مطمئن بشه همه دنیا و مخصوصا مادرش، خواهند فهمید مخترع این بمب کیست. و خانم معلم هم که همیشه وب سایت را چک میکرده فیلم را میبیند.
سوال دوم، بعد از مرگ دختر معلم، وقتی با پسر الف درموردش صحبت میکنه، (دقیقه ۲۰:۱۲) پسر میره سمت پنجره که مثلا میخواد از ناراحتی و عذاب وجدان خودکشی کنه. اما یهو برمیگرده و با لبخند میگه فقط شوخی کردم. حالا در انتهای فیلم معلم هم دقیقا همون کار پسر را تکرار میکنه و با لبخند میگه شوخی کردم. اما مطمئن نیستیم آیا در مورد بمب که به دفتر مادر پسر برده شوخی کرده یا نه.
فیلمنامه پر و پیمانی بود و منو کاملا جذب کرد.
حرف هایی که میزنیم و کارهایی که انجام میدیم قطعا تاثیر گذار هستند حتی اگر مخاطب در ظاهر نشون بده که بی تفاوته و اهمیتی نمیده. این تاثیر گذاری در کودکان به مراتب خیلی بیشتره.
مراقب باشیم!
جمله معروفی هست که میگه:
any publicity is good publicity
اینه که الانم خیلی در شبکه های اجتماعی میبینیم یک فرد بخاطر اینکه معروف بشه حرفهای نامناسب یا کارهای نامناسب انجام میده تا توجه همه رو به سمت خودش جذب کنه و اسمش نقل هر جمعی بشه. چون میگه هر معروفیتی (هرچند منفی) خوبه.
در این فیلم هم میبینیم دختری که چهار نفر از اعضای خانوادشو کشته بیشتر مخاطب رو جذب میکنه و معروف میشه تا پسری که اختراع کرده و اینطوری پسر به این نتیجه میرسه اگر آدم بکشه بیشتر توجهات را جلب میکنه تا اینکه اختراع بکنه و جایزه ببره. و این موضوع و همچنین رفتار نادرست مادر پژوهشگر با پسرش، آغازگر اتفاقات ناخوشایند هست. نحوه رفتار مادر با پسرش منو یاد فیلم “باید درباره کوین حرف بزنیم” می انداخت.
آخییی:))) دیگه کم کم نزدیک ۱۰ سال از اینجا گذشته 🙂