استانبولیها بعد از آن که دیدند ثروت خاورمیانه چکه‌چکه از شهرشان بیرون رفت، بعد از آن که دیدند شهرشان با شکستهایی که روسیه و غرب به امپراتوری عثمانی تحمیل کردند به‌تدریج رو به زوال رفت و سرانجام به چنگ فقر، حرن و تباهی افتاد، تبدیل به مردمی درون‌گرا و ملی‌گرا شدند. بنابراین ما به هر چیز جدید به‌خصوص که نشانی از غرابت داشته باشد (ولو خودمان آرزوی‌اش را داشته باشیم)، بدگمان‌ایم. در ۱۵۰ سال گذشته، در انتظار بلایایی به سر برده‌ایم که شکستها و تباهیهای تازه همراه داشته باشد. با این همه، مهم آن است کاری کنیم که ترس و مالیخولیا از ما دور شود، برای همین است که تماشای دقیق بغاز برای وقت‌گذرانی یک وظیفه تلقی می‌شود.

 

توضیح: املای کلمات، فاصله‌گذاری‌ها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.

 

پی‌نوشت: دیگر فکر می‌کنم همه خبر داشته باشند از علاقه و علقه‌ی من به این شهر زیبا که پاموک نویسنده‌ی بزرگ ترک، در این رمان آن را با واژه‌ی «حزن» تعریف می‌کند. البته این واژه چنان‌که در این کتاب خواهید خواند، حسی منفی منتقل نخواهد کرد. پاموک در این رمان، زندگینامه‌ی خود را همراه با ماجرای استانبول در هم آمیخته است. او چنان لطیف و کارساز از این شهر زیبا حرف می‌زند که دوست دارید حتی یک‌بار که شده در کوچه‌پس‌کوچه‌های جیهانگیر قدم بزنید، یا نیشاناشی بروید و خرید کنید و یا هوای کادیکوی را بو بکشید و ریه‌های‌تان را پر کنید … پاموک، هم‌چنان که زندگی خودش را تعریف کرده، شهر زادگاهش را ساخته و با ریزه‌کاری‌هایش به ما شناسانده و بسیار هم زیبا این کار را کرده.

۴ دیدگاه به “”

  1. اتان هاوک گفت:

    Salam

    ببخشید آقا دامون من چطور با شما در تماس باشم میخوام راجع به زندگی در ترکیه ازتون سوال کنم
    زندگی متاهلی
    شهسواری ام بنده

    • damoon گفت:

      سلام به شما. اگر منظورتان از «تماس»، تماس تلفنی‌ست که این هفته مساعد حرف زدن نیستم. اواسط هفته‌ی بعد، سرم خلوت می‌شود. اما اگر منظورتان «ایمیلی»ست که همین‌جا هم می‌توانید پرسش‌تان را مطرح کنید تا اگر بلد بودم، جواب بدهم …

      • آقا دامون اگر قابل بدونی شماره بدی من تماس بگیرم در فرصت فراغت شما بی نهایت ممنون میشم
        قراره خدا بخاد بعد military service عقد کنم و گزینه ام با توجه به تغییر یسری مسائل به ترکیه رسیده… البته اگر تا یک سال و ۵ماه دیگه فیلمنامه عوض نشه و پایانش برخلاف فیلمایی که می بینم خوب باشه…

        دوست دارم یه کمکایی بم بکنید -راهنمایی در خصوص مهاجرت ب ترکیه و کلا کیفیت زندگی اونجا که صد البته از ایران بهتره، حداقل برای تفکرات من یکی

        این خط همیشگی و دایم من است
        رضا الیاسی، عاشق فیلم بویهود و نبراسکا و خواب زمستانی. D:

        ۰۹۳۷
        ۹۱۱
        ۱۰
        ۴۴

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم