احساس گناه اساساً احساس بیدوامی است. ترس، خشم و حسادت بهمراتب قویترند. ترس یا خشم، که خِرتان را بچسبد، خواب را از چشمهایتان میرباید. خندهام میگیرد وقتی فیلم یا برنامهای تلویزیونی میبینم که در آن شخصیتی به خاطر احساس گناه خواب ندارد. این نویسندهها میخواهند چی توی پاچهمان کنند؟ آنها چیزی از زندگی سرشان نمیشود.
•
(خاطرات یک آدمکش / کیم یونگ-هان / نشر چشمه)
فکر کنم این پاراگراف به زیبایی برای اثبات این قضیه که فیلمهای هانکه و کراننبرگ و نوئه و لینچ و امثالهم چقدر مهم هستن کافی باشه.
البته شاید با منش بعضیاشون مشکل داشته باشیم،ولی هدف وسیله رو توجیه میکنه.
هدف اینه که بهمون نشون میدن چقدر بهمون دروغ میگن،از اون مهمتر چقدر به خودمون دروغ میگیم
شاید هدف همه شون این نباشه ولی برداشت،آزاده.
ممنون بابت تداوم این بخش،شاید اکثر کتابها رو به دلایل مختلف نخونم،اما جملات میتونن به زندگیم تجمل ببخشن
خوشحالم…