فرستاده شده توسط
damoon در تاریخ خرداد ۲۰, ۱۳۹۷ در
فیلمهای داخلی,
مطبوعات |
۴ دیدگاه | 2,293 بازدید
- این مقاله در شماره ۵۴۳ مجله «فیلم» منتشر شده است
- رسمالخط این مقاله برطبق رسمالخط مجله «فیلم» تنظیم شده است
یک ایرانی در سرزمین عجایب
با گسترش زبان سینما و پی بردن به امکانات متنوع مدیومی اینچنین قدرتمند، کمپانیها و فیلمسازان داستانهای خود را به کشورهای دیگر بردند و مناظر و آدمها و مکانهای جدیدی را به مخاطب نشان دادند که میدانستند برای آنها تازگی دارد. در همهجای دنیا، سینماگران تلاش میکنند مردم را سرگرم کنند (شاید به غیر از درصد کوچکی از آنها!) و تعریف کردن داستانهایی که در فضایی متفاوت بگذرد، یکی از قلقهاییست که خیال تماشاگر را به پرواز در میآورد تا او کمی خودش را از محیط اطرافش جدا کند. شاید سینما، بعد از کشتی و هواپیما، بیشترین انسانها را به نقاط مختلف دنیا برد و جاهای جدیدی نشانشان داد بدون آنکه دردسرها و سختیهای آن وسایل را تجربه کنند.
ما در دنیایی زندگی میکنیم که آدمها نه از طریق اینترنت، بلکه در دنیای واقعی هم به یکدیگر نزدیکتر شدهاند. به عنوان مثال حالا دیگر با اروپای واحد سروکار داریم که تقریباً مرزی میان کشورهایش نیست. یک آلمانی میتواند صبح را در فرانسه بگذراند و شب را در بلژیک شام بخورد و بعد به خانهاش برگردد و بخوابد. اما این نزدیکی، همیشه و همه جا هم اتفاق نمیافتد. خیلی تفاوت است میان یک ایتالیایی که میتواند به ۱۶۰ کشور دنیا بدون ویزا سفر کند با یک سومالیایی که تنها به ۳۴ کشور، بدون ویزا امکان سفر دارد. شاید ماجرا کمی غیرسینمایی شود اما در روشن شدن هدف کلی این نوشته، تأثیرگذار است: سال ۲۰۱۸ یک شهروند آلمانی که قدرتمندترین پاسپورت دنیا را دارد، میتواند به ۱۶۱ کشور دنیا بدون ویزا سفر کند و در این میان، ایران در میان ۹۵ کشور، رتبه ۹۰ را دارد و این یعنی یک ایرانی تنها میتواند به ۳۶ کشور بدون ویزا سفر کند که شنیدن اسامی برخی از آنها چندان اشتهابرانگیز هم نیست! در نتیجه نگاه یک ایرانی به کشورهای متنوع دنیا و اصولاً دنیای بیرون، با هیجانزدگی خاصی همراه است که برای یک آلمانی نیست. (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها