خاطرات سینمایی با شرح و تفصیل! ـ قسمت ششم

خاطرات سینمایی با شرح و تفصیل! ـ قسمت ششم

اینبار تصاویر پشتِ صحنه‌ی فیلم‌ها را اختصاص داده‌ام به سینمای خودمان. دیدم بد نیست کمی هم اینطرف‌ها بچرخیم. پنج قسمتِ قبلی را می‌توانید با یک کلیکِ ساده روی « شات »، پیدا کنید. برویم سراغِ عکس‌ها

افخمی در حالِ هدایتِ تنابنده در « سن پترزبورگ »

افخمی در حالِ هدایتِ تنابنده در « سن پترزبورگ »

 

 فرزاد موتمن پشت صحنه ی فیلمِ جدیدِ خوبش « خداحافظی طولانی »؛ از نظرِ من، هر چند آقای موتمن یکی از بهترین کارگردانانِ سینمای ایران است، در عینِ حال بدقول‌ترین آدمِ ایران هم هست! برای آخرین دیدارمان هشت کیلویی وزن کم کردم.

فرزاد موتمن پشت صحنه ی فیلمِ جدیدِ خوبش « خداحافظی طولانی »؛ از نظرِ من، هر چند آقای موتمن یکی از بهترین کارگردانانِ سینمای ایران است، در عینِ حال بدقول‌ترین آدمِ ایران هم هست! برای آخرین دیدارمان هشت کیلویی وزن کم کردم.

 

آدم برفی

آدم برفی

 

ساعت‌های خوشِ جوانی

ساعت‌های خوشِ جوانی

 

مراقب باش! فیلمبردارها روی کمد نمی روند ...

مراقب باش! فیلمبردارها روی کمد نمی روند …

 

دود و دم!

دود و دم!

 

معلوم شد چرا آقای اصلانی در بدترین فیلم ها هم بهترین هستند: ایشان مُهره ی مار دارند!

معلوم شد چرا آقای اصلانی در بدترین فیلم ها هم بهترین هستند: ایشان مُهره ی مار دارند!

 

صدای پای آب!

صدای پای آب!

 

فرخ نژاد زیرِ گریمِ سنگین!

فرخ نژاد زیرِ گریمِ سنگین!

 

بهداد، سنگین، زیرِ گریم!

بهداد، سنگین، زیرِ گریم!

 

آقا/خانم عبدی!

آقا/خانم عبدی!

 

رامبد وقتی جوان تر بود!

رامبد وقتی جوان تر بود!

 

با دقت نگریستن به « گذشته »؛ فیلمی که همان یک بار هم به سختی دیدمش

با دقت نگریستن به « گذشته »؛ فیلمی که همان یک بار هم به سختی دیدمش

 

خنده های شیطانی!

خنده های شیطانی!

 

سلفی در « شکاف »

سلفی در « شکاف »

 

« آژانس شیشه ای » و امکاناتِ سینمای ما

« آژانس شیشه ای » و امکاناتِ سینمای ما

 

 روزگار جوانی

روزگار جوانی

 

روزگارِ کودکیِ ما

روزگارِ کودکیِ ما

 

و باز هم روزگارِ کودکیِ ما

و باز هم روزگارِ کودکیِ ما

 

و باز هم همچنان روزگارِ کودکیِ ما و به علاوه ی یک نکته ی انحرافی

و باز هم همچنان روزگارِ کودکیِ ما و به علاوه ی یک نکته ی انحرافی

 

بدون شرح

روزگارِ جوانیِ جنابِ حاتمی کیا

 

و « چ » زود می گذرد ...

و « چ » زود می گذرد …

 

 آقای مهرجویی و « نارنجی پوش »؛ تقارن

آقای مهرجویی و « نارنجی پوش »؛ انعکاس

 

این هم از لحاظ انعکاس

این هم از لحاظ انعکاس

 

« خیلی دور، خیلی نزدیک »، خیلی خوب

« خیلی دور، خیلی نزدیک »، خیلی خوب

 

عکس یادگاری زیرِ « پل چوبی »

عکس یادگاری زیرِ « پل چوبی »

 

 بالاخره « رد کارپت » بگوییم یا فرش قرمز؟ این را هنگامِ نمایشِ فیلمش در جشنواره، از خودش پرسیدم و گفت: « رد قرمز » هم می شود!

بالاخره « رد کارپت » بگوییم یا فرش قرمز؟ این را هنگامِ نمایشِ فیلمِ عطاران در جشنواره ی سی و دوم فجر، از خودش پرسیدم و گفت: « رد قرمز » هم می شود!

 

« کلاشینکفِ » سهیلی، یادگاری از کلاشنیکفِ فقید!

« کلاشینکفِ » سهیلی، یادگاری از کلاشنیکفِ فقید!

 

استاد در « خانه ی پدری » اش و آن زیر زمین وهم انگیز

استاد در « خانه ی پدری » اش و آن زیر زمین وهم انگیز

 

گنجشکک اشی مشی، می افتد توی « حوضِ نقاشی » !

گنجشکک اشی مشی، می افتد توی « حوضِ نقاشی » !

 

یادداشتی از من در مجله‌ی « فیلم » چاپ شده بود که در آن « درباره ی الی » را به مثابه یک فیلم در ژانر وحشت دیده بودم؛ هنوز هم می بینم

یادداشتی از من در مجله‌ی « فیلم » چاپ شده بود که در آن « درباره ی الی » را به مثابه یک فیلم در ژانر وحشت دیده بودم؛ هنوز هم می بینم

 

در قاب

در قاب

 

چماق به دست ها، دوربین به دست ها!

چماق به دست ها، دوربین به دست ها!

 

از پشتِ کلاکت؛ « ملک سلیمان »: هیچ وقت حال و حوصله نداشتم فیلم را ببینم. بعید هم هست دیگر ببینمش.

از پشتِ کلاکت؛ « ملک سلیمان »: هیچ وقت حال و حوصله نداشتم فیلم را ببینم. بعید هم هست دیگر ببینمش.

 

وقتی کارگردان یقه ی بازیگر را می‌گیرد!

وقتی کارگردان یقه ی بازیگر را می‌گیرد!

 

هی می خواهم به یادمان نیاورم که سن‌مان بالا رفته، نمی شود!

هی می خواهم به یادمان نیاورم که سن‌مان بالا رفته، نمی شود!

 

« خط ویژه »؛ فیلمی که از بس آدم در داستان بود، سرم را به درد آورد.

« خط ویژه »؛ فیلمی که از بس آدم در داستان بود، سرم را به درد آورد.

 

 حرف های درِ گوشی

حرف های درِ گوشی

 

« زندگی جای دیگری‌ست » و منوچهر هادی

« زندگی جای دیگری‌ست » و منوچهر هادی

 

« خواب زده ها »، فیلمی خواب زده

« خواب زده ها »، فیلمی خواب زده

 

آینه چون نقش تو بنمود راست؛ « خانه ای کنار ابرها »

آینه چون نقش تو بنمود راست؛ « خانه ای کنار ابرها »

 

 باز هم در آینه

باز هم در آینه

 

پرده‌ی سبزِ ایرانی!

پرده‌ی سبزِ ایرانی!

 

رخشان بنی اعتماد و « قصه ها » یش

رخشان بنی اعتماد و « قصه ها » یش

 

از بچگی هم همیشه رخشان بنی اعتماد را با پوران درخشنده قاطی می کردم!

از بچگی هم همیشه رخشان بنی اعتماد را با پوران درخشنده قاطی می کردم!

 

 حمیدرضا پگاه خوش‌قیافه است.

حمیدرضا پگاه خوش‌قیافه است.

 

اما آقای جیرانی بامزه است!

اما آقای جیرانی بامزه است!

 

رضا عطاران هم که ذاتاً بانمک است

رضا عطاران هم که ذاتاً بانمک است

 

آقای حاتمی در حال چاق کردنِ قلیان

آقای حاتمی در حال چاق کردنِ قلیان

 

 « رهایی » ساخته‌ی ناصرتقوایی

« رهایی » ساخته‌ی ناصرتقوایی

 

 

 

۸ دیدگاه به “خاطرات سینمایی با شرح و تفصیل! ـ قسمت ششم”

  1. نگین گفت:

    خیلی خوب و دلچسب بود. دستتان درد نکند. من هم همیشه رخشان بنی اعتماد و پوران درخشنده را اشتباه میگیرم هم خودشان هم فیلمهاشان!بعد از اختتامیه جشنواره فجر امسال متوجه شدم تا حالا فکر میکردم باران کوثری، دختر پوران درخشنده است!

  2. سینا گفت:

    تاحالا چندین بار درباره الی را تماشا کردم ولی هر باز تا تیتراژ شروع می شه یک ترس و وحشت عجیبی منو می گیره این اتفاق تا حالا تو هیچ فیلم ترسناکی برام نیوفتاده .

  3. coldplay گفت:

    مرسی بابت گذشته.
    دو سوال:
    قصه ها کی اکران می شود؟اصلا این فیلم تا سال دیگه هم بیرون میاد ما ببینیم؟

    نظرتون راجع ب درباره الی چیه؟میشه از ۵نمرتونو بگید

    • damoon گفت:

      از ماجرای « قصه ها » خبری ندارم.
      « درباره ی الی » برخلافِ فیلم های بعدیِ آقای فرهادی (« جدایی نادر از سیمین » و « گذشته » ) فیلمِ مورد علاقه ی من است و بسیار دوستش دارم: ۴/۵ از ۵٫

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم