نیم‌نگاهی به فیلم تومان؛ یک اثر مهم

نیم‌نگاهی به فیلم تومان؛ یک اثر مهم

فیلم پرانرژی و دیوانه‌وار مرتضی فرشباف بار دیگر نشان می‌دهد که فیلم‌های پیشین او، مخصوصاً بهمن (اینجا) به‌درستی نوید کارگردانی درست و حسابی می‌داده است. تومان جهشی رو به جلو در کارنامه‌ی فیلم‌ساز جوانی‌ست که به‌خوبی می‌داند چه می‌خواهد نشان بدهد. تومان یک چالش تمام‌عیار در زمینه‌ی کارگردانی‌ست و چنان در این مورد کوبنده ظاهر می‌شود که کلیت فیلم مانند آواری روی سر مخاطب سنگینی می‌کند. زندگی پرفرازونشیب داود و دوستانش، که غرق پول و امکانات و قدرت می‌شوند، همگام با عوض شدن فصل‌ها، کم‌کم به مراحل خطرناکی می‌رسد. در سیر رو‌به‌انحطاط زندگی داود است که رنگ‌ها از بین می‌روند، سیالیت دوربین به سکون می‌رسد، همه‌جا تیره‌وتار می‌شود و چهره‌ها شکسته و بی‌روح به نظر می‌رسند. این‌که طی این روند روبه‌اضمحلال همه‌چیز از طراحی‌صحنه و لباس و گریم و دکوپاژ و بازی‌ها، در خدمت کلیت فیلم قرار می‌گیرند و مسیر را (برخلاف اکثر فیلم‌های سینمای ایران) گم نمی‌کنند، کار مهمی صورت گرفته است.

فیلم پرانرژی و کوبنده و پرحرارت آغاز می‌شود. در ادامه، جوان‌هایی که شرط‌بندی کرده‌اند، درون آن خانه‌ی چوبی میان جنگل، مدام در هم می‌لولند و دوربین هم بی‌محابا تعقیب‌شان می‌کند، میان‌شان می‌پیچد، می‌چرخد و اتفاقاً همین حرکات دیوانه‌وار است که هشدار لازم را به مخاطب می‌دهد: آینده‌ی خوبی در انتظار این‌ها نخواهد بود. فیلم برای رساندن این مفهوم همه کار می‌کند و با عوض شدن فصل‌ها، نابودی شخصیت‌ها را هم رقم می‌زند. داود، سرمست از پیروزی و قدرت، همه‌چیز را فدای پول و شرط‌بندی می‌کند و در انتها، تنها و بی‌کس می‌ماند. فیلم دقیقاً می‌داند چه می‌خواهد بگوید و چه‌گونه قرار است بگوید.

۸ دیدگاه به “نیم‌نگاهی به فیلم تومان؛ یک اثر مهم”

  1. آراز گفت:

    من از اواسط فیلم ارتباطم با فیلم کم شد . خیلی جاها نمی‌فهمیدم چرا داره اینا رو نشون میده . در حقیقت مسیر روایی داستان نسبت به اوایل فیلم واسم مبهم و کسل کننده شد . گرچه در مجموع فیلم جالب و متفاوتی بود
    مطلب شما هم خوب بود .

  2. میثم گفت:

    الان فیلمو دیدم خیلی خوش ساخت بود و متفاوت.منم یجاهایی رو درست متوجه نشدم شاید چون یکم فکرم هم درگیر چیزای دیگه بود ولی عجیب دلم میخواد دوباره ببینمش.
    دامون جان خدا قوت.دقیق نمیدونم چند وقته مطالبتو درست پیگیری نکردم منی که همه نوشته هاتو میخوردم!هم اینجا هم اینستا.آمار روز و هفته و ماه و سال از دستم در رفته.از نظر روحی شدید داغون بودم و هستم یه مرده متحرکم فقط(راستش چندان هم تحرک نداشتم)
    چند باری سر زدم به صفحت.قبلا همیشه واست کامنت میزاشتم ولی خیلی وقته… درسته نوشته هام بی ارزشه و خوندنش فقط وقتتو میگیره ولی فقط میخوام بدونی که ما مخاطبات خودت و نوشته هاتو دوس داریم.اگه دقت کرده باشی کامتای من همیشه طولانی ان.از این بابت شرمندم.ولی انقده با کسی حرف نمیزنم و همچنین شوقی که بعد خوندن مطالبت بهم دست میده باعث میشه پر حرفی کنم.میخوام بدونی یکی از چند تا انگشت شمار دلایلی که یکم تو این اوضاع بد روحیم حالمو خوب میکنه خوندن نوشته هاته.
    ممنون

    • damoon گفت:

      سلام…بسیار خوشحالم کردین. خیلی خیلی ممنونم از اظهار لطف و باعث افتخارمه شنیدن این حرف‌های دلگرم‌کننده … آرزوی سلامتی دارم و ممنونم از همراهی

  3. هادی گفت:

    فضای خاص و کمی وهم آلود فیلم مخصوصا سکانس شب به دنبال قبر فوق العاده بود، خوشحالم از اینکه دیدمون نسبت به فیلم نزدیک بوده،
    پاینده باشید

  4. سلام بر رفیق قدیمی
    سال نو مبارک با کمی تا قسمتی تاخیر!!
    با آرزوی بهترینها
    ………
    هفته پیش این فیلم را دیدیم به همراه خانواده… واقعاً شگفت‌زده شدم…. اوایل کار کمی طول کشید تا جذب بشویم اما بعد چنان جذب شدیم که:
    – پسر بزرگم که معمولاً هفت هشت دقیقه هم نمی‌تواند از کامپیوترش جدا شود و یک ربع از فیلم گذشته بود برای لحظاتی اومد ببینه چی می‌بینیم… نشست و تا انتها میخکوب شد.
    – بلافاصله بعد از پایان فیلم دوباره نشستیم یک دور دیگه دیدیم و همون پسرم باز نشست!
    – دیشب دوباره در موردش حرف زدیم توی خونه و دیدیم همه بدمون نمیاد یک دور دیگه هم ببینیمش!
    خلاصه اینکه همه اینها در کنار هم نشان می‌دهد چه فیلم خوبی بود.
    کمی هم یاد تصویر دوریان گری افتادم. البته این جذاب تر بود.

پاسخ دادن

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم