نگاهی به فیلم درساژ

نگاهی به فیلم درساژ

  • بازیگران: علی مصفا ـ شبنم مقدمی ـ نگار مقدم و …
  • فیلم‌نامه: حامد رجبی
  • کارگردان: پویا بادکوبه
  • ستاره‌ها: ۱/۵ از ۵

.

اسب کهر را بنگر

.

خلاصه‌ی داستان: گلسا دختر نوجوانی‌ست که به همراه دوستانش و برای هیجان، دخل مغازه‌ای را خالی می‌کنند و بعد از زخمی کردن شاگرد مغازه، پا به فرار می‌گذارند. اما وقتی بعد از فرار تازه یادشان می‌آید فیلم دوربین مداربسته‌ی مغازه را برنداشته‌اند، همه‌چیز به‌هم می‌ریزد. گلسا به اصرار دوستانش مجبور می‌شود به مغازه برگردد و فیلم را بگیرد و این آغاز ماجراست … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم درخت گلابی وحشی The Wild Pear Tree

نگاهی به فیلم درخت گلابی وحشی The Wild Pear Tree

  • بازیگران: دوغو دمیرکول ـ مورات جِمجیر ـ هازار اِرگوچلو و …
  • فیلم‌نامه: آکین آکسو ـ اِبرو جیلان ـ نوری بیلگه‌جیلان
  • کارگردان‌: نوری بیلگه‌جیلان
  • ۱۸۸ دقیقه؛ سال ۲۰۱۸؛ محصول ترکیه، مقدونیه، فرانسه، آلمان، بوسنی و هرزگوین، بلغارستان، سوئد
  • ستاره‌ها: ۴ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۵۲ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

جادوی جیلان

.

خلاصه داستان: سینان که در روستایی کوچک به همراه خانواده‌اش زندگی می‌کند، در فکر چاپ کتابش است. کتابی که از خاطرات شخصی‌اش نشأت گرفته. اما او پول کافی برای این کار ندارد و به هر کسی هم که رو می‌اندازد، کمکی نمی‌کنند. پدر او هم که در فکر کندن چاه و رسیدن به آب است تا با آن دشت را سیراب کند، مرد بی‌خیالی به نظر می‌رسد که با شرط‌بندی روی مسابقه‌های اسب‌دوانی، همه‌چیزش را از دست داده و در آستانه بازنشسته شدن از شغل معلمی، هیچ پولی در بساطش نیست. تمام تلاش پدر این است تا به آب برسد اما این کار از نظر سینان و بقیه مردم روستا، عبث و احمقانه است … (بیشتر…)

با خیالی آسوده …

با خیالی آسوده …

با خیالی آسوده می‌گویم که بهترین کمدی سال ۹۷ سینمای ایران را رامبد جوان ساخته است. کمدی مفرحی که سرحال و سرپاست و کارگردانی خوبی دارد. ریتم صحنه‌ها، تعقیب‌وگریزها و اجرای‌شان حرفه‌ای‌ست و برای رسیدن به این مطلب کافی‌ست به صحنه‌هایی نظیر تعقیب‌وگریز ابتدایی فیلم و برخورد ماشین پلیس با وانت پر از هندوانه دقت کنید یا از آن بهتر، سکانس پایانی قایق‌های موتوری را ببینید که فوق‌العاده پرتحرک از کار درآمده و حتی جلوه‌های کامپیوتری‌اش هم آن‌قدر حرفه‌ای کار شده که چندان توی ذوق نمی‌زند (و البته یکی از بدترین سکانس‌های کش‌وقوس هم برمی‌گردد به تعقیب دخترقرمزپوش در بازار، که بی‌جهت طولانی‌ست). ضمن این‌که برای در آوردن این صحنه‌ها، حسابی مایه گذاشته‌اند و از پهباد بگیرید تا دوربین‌هایی برای فیلم‌برداری از زیر آب، برای ثبت لحظه‌های هیجان‌انگیز استفاده کرده‌اند. اصولاً قانون مورفی فیلمِ اجراست نه فیلم‌نامه. شاید بگویید: خب وقتی یک پول حسابی در میان باشد، این کارها که نکته‌ی خاصی نیست. اما جواب من این است: چه‌قدر پول داشته باشی مهم نیست، چه‌گونه خرج کردنش مهم است وگرنه که خیلی از فیلم‌های سینمای ایران با بودجه‌های میلیاردی ساخته می‌شوند و نتیجه‌ای هم دربر ‌ندارد. (بیشتر…)

قاب روز – پنج

قاب روز – پنج

آلفرد هیچکاک آن‌قدر عکس دارد که وقتی اسمش را در گوگل سرچ می‌کنیم، انگار زنده است و هر روزعکس‌های جدیدی از خودش می گیرد! او نه‌تنها استاد سینما بود، بلکه در زمینه‌ی ژست گرفتن جلوی دوربین و تبلیغ کردن هم استاد بود و کارش را خوب می‌فهمید. شاید او تنها کارگردانی در تاریخ سینما باشد که عکس‌هایش هم‌پای فیلم‌هایش شهرت دارند. به عنوان نمونه‌ای مشخص می‌شود از آن ژست معروفش یاد کرد که دو پرنده، یکی سیاه و یکی سفید روی شانه‌های چپ و راست او نشسته‌اند؛ او حتی برای عکس‌هایش هم ایده‌های فوق‌العاده‌ای داشت. اما این «قاب روز» احتمالاً کم‌تر دیده شده. این‌جا از ژست‌های هیچکاک خبری نیست و به طور مشخص به شکل پنهانی و یا هماهنگ‌نشده برداشته شده. عکس مربوط است به پشت صحنه‌ی توپاز. عکاس، هر کسی که بوده، زاویه‌ی فوق‌العاده‌ای را برگزیده که آدم را یاد دکوپاژهای استاد می‌اندازد و درست مانند فیلم‌های او، تعلیق و ترس را القا می‌کند، مخصوصاً با وجود آن شخصی که در راه‌پله‌ی پایینی، انگار منتظرایستاده تا استاد از راه برسد و به سبک فیلم‌هایش، چاقویی در قلب او فرو کند، البته اگر خود هیچکاک تا قبل از فرو رفتن چاقو در بدنش، برای قاتل بخت‌برگشته خوابی ندیده باشد! نکته‌ی جالب دیگرهم شخصی‌ست که دنبال هیچکاک راه افتاده و صندلی مخصوص او را حمل می‌کند. عکس بی‌نظیری‌ست.

باختن قافیه در تاریکی

باختن قافیه در تاریکی

نمی‌دانم چه اتفاقی افتاده که فیلم‌سازهایی که نشان داده‌اند به هر حال به قواعد سینما آشنا هستند و راه و چاه را می‌دانند، با گذشت زمان و سال‌ها، بی‌اثرتر و بی‌مایه‌تر فیلم می‌سازند. نمونه‌هایش زیادند: علیرضا امینی از دانه‌های ریز برف و نامه‌های باد به دلتا ایکس و من دیوانه نیستم می‌رسد، سامان سالور از چند کیلو خرما برای مراسم تدفین به سیزده پنجاه‌ونه، منوچهر هادی از قرنطینه به آینه‌بغل … و حالا هم روح‌الله حجازی به اتاق تاریک رسیده. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم