همانطور که گفتم از امروز با یادداشتهای کوتاه و مستقیم و چکشیام دربارهی فیلمهای جشنواره همراه خواهید بود. مثل سالهای قبل سعی میکنم حاشیه نروم و منظورم را خیلی سریع و صریح بگویم و تمام. هر روز، دربارهی فیلمهای شب قبل خواهم نوشت و به این پست اضافه خواهم کرد. در نتیجه این پست تا پایان جشنواره، ثابت خواهد ماند. (بیشتر…)
از چهارشنبه، سیوهفتمین دورهی جشنوارهی فیلم فجر آغاز میشود. از دوسه فیلمی که دیدهام و چندتایی که دوستان دیدهاند و تعریف کردهاند، اینطوربرمیآید که با جشنوارهی نسبتاً خوبی مواجه باشیم. حرف و حدیثهای پشت پرده، مخصوصاً دربارهی منابع مالی برخی از فیلمهای حاضر در مسابقه زیاد است و علاوه بر این، مانند همیشه اعتراضهایی مبنی بر نحوهی برگزاری جشن، رأی هیات انتخاب و پوستر جشنواره و محل برگزاری این دوره و غیره و غیره هم به گوش میرسد که هیچوقت تمامی ندارد. چه بخواهیم و چه نخواهیم، خوشبختانه یا متأسفانه، این تنها جشنوارهی کنجکاویبرانگیزیست که داریم.
سینما تنها مأمن آرامش ماست. با فیلمها رودررو میشویم و کاری به منبع مالی و آدمی که آن را ساخته نداریم، مگر اینکه خودِ آن آدم اصرار داشته باشد که خودش را به ما حقنه کند. به پوستر و هیات انتخاب و محل برگزاری و … هم کاری نداریم، هیچ اهمیتی هم ندارد چه کسی جایزه میگیرد و چه کسی نمیگیرد. ما فقط خودِ فیلمها را میخواهیم و بس، نه کارگردان مهم است، نه فیلمبردار، نه بازیگر، این فیلمها هستند که با ما حرف میزنند و جان دارند. طبیعتاً برای دیدن بعضی از فیلمها به خاطر نام کارگردانهایشان کنجکاویم اما در نهایت همانها را هم بیواسطه میبینیم و وقتی چراغها خاموش میشوند و نور به پرده میتابد، دیگر آن کارگردانِ خاص بیاهمیت میشود، این فیلمها هستند که حرف خواهند زد. تا زمانی هم که فیلمها حرف بزنند، سینما ادامه خواهد داشت و تنها دلخوشی ماها همین است.
صبح چهارشنبه، شمارهی ویژهی «فیلم» با یک طرح جلد مفرح به دکهها خواهد رسید. آنجا به شکل مفصل دربارهی فیلمها خواهید خواند و بعد هم که خودتان فیلمها را خواهید دید و نتیجهگیری خواهید کرد. امیدوارم حدس و گمانی که دربارهی کیفیت جشنواره زدهام، درست از آب دربیاید.
مانند گذشته، از شروع جشنواره (روز چهارشنبه) تا پایانش، میتوانید هر روز یادداشتهای بسیار کوتاه و چکشی و نمرههایم دربارهی هر فیلم را ببینید و بخوانید. آماده باشید.
شمارهی اول بهمن هم به دکهها رسید و خبر جالب اینکه به دلایلی دوباره به دوران سیاه و سفید برگشتیم. یکی از این دلایل برمیگردد به اوضاع و احوال اقتصادی مملکت که ظاهراً روزبهروز دارد بدتر میشود. خودتان از این چیزها بهتر خبر دارید و نیازی به تکرار من نیست. این شماره برای کسانی که در طول دو سال رنگی بودن، مدام شکایت میکردند که چرا حس نوستالژیک مجله را بههم زدید و رنگی شدید، احتمالاً حس خوبی خواهد داشت. خودمان هم هنگام صفحهبندی این شماره، در حالیکه چشمهایمان به ویرایش و پیرایش رنگی صفحهها عادت کرده بود حس عجیبی داشتیم، آنچنانکه دو سال قبل، موقع رنگی کردن صفحهها همین حس را تجربه کردیم. بههرحال آدمیزاد پوستش کلفت است و به همه چیز عادت میکند وگرنه الان مانند دایناسورها منقرض شده بود!
اما در این شماره دو مطلب دارم که تیتر آنها را روی جلد ملاحظه میکنید؛ «خاطره/مقالهای درباره سینماها و سینماداری در یک شهر کوچک شمالی؛ راز و رمزهای سینمادار پیر» مطلبی سهصفحهایست دربارهی پدربزرگ سینمادارم در شهسوار (تنکابن) استان مازندران. او کسی بود که پیش از انقلاب، در این شهر کوچک، که حال و هوایش هنگام خواندن متن دستتان خواهد آمد، سه سینما را میچرخاند و با آدمهای معروف آن دوران دوست بود. من در این نوشته، به داستان زندگی او، اتفاقهای گاه شیرین و گاه عجیبی که در طول سالهای سینماداریاش رقم زد، نحوهی مدیریت سینماهایش و جزییات دیگر پرداختهام که بهتان اطمینان میدهم خواندنش جذاب خواهد بود. میتوانید فارغ از اوضاع و احوال آشفتهی سینما و مملکت، با فراغ بال و سر فرصت این نوشته را بخوانید.
اما مطلب دوم من دربارهی «راه و رسم لذت بردن از فیلم هندی» است. در ادامهی معرفی فیلمهای خوب سینمای هند، اینبار دو فیلم جدید و جذاب این سینما ملودی کور (سریرام راغوان) و شیطان (رام کومار) را دستمایه قرار دادهام تا کمی دربارهی قوانین فیلم هندی دیدن با شما صحبت کنم. در این نوشته سعی کردهام توصیههایی بکنم به آدمهایی که از پازولینی و برگمان پایینتر نمیآیند! این هم از آن نوشتههاییست که میتوانید با فراغ بال و سر فرصت بخوانیدش. امیدوارم برای کسانی که تا همین امروز به خاطر معرفی فیلم هندی در این چند سال اخیر در مجله با من سر جنگ داشتند، مفید باشد! خلاصه اینکه فیلم ببینید، «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصت شد بخوانید، ضرر ندارد.
آخرین دیدگاهها