کوتاه درباره‌ی چند فیلم: هفتادوهفت

کوتاه درباره‌ی چند فیلم: هفتادوهفت

۱

  •  نام فیلم: گرگ اسنو هالو (The Wolf of Snow Hollow)
  • کارگردان: جیم کامینگز
  •  محصول: ۲۰۲۰

در یک روستای کوهستانی، پس از طلوع ماه کامل، قتل‌های ترسناکی اتفاق می‌افتد. قتل‌هایی که اهالی روستا اعتقاد دارند توسط یک گرگ انجام می‌گیرد. اما جان مارشال، که حالا شغل پدر را ادامه داده و مأمور پلیس شده، به‌شدت معتقد است این کار، باید کار انسان باشد …

کامینگز با فیلم اولش، جاده‌ی طوفانی (اینجا) نشان داد که خیلی خوب بلد است روی مرز میان کمدی و درام پیش برود. او در فیلم دوم هم سعی می‌کند روی همین مرز حرکت کند، اما برعکس اولی این‌جا دیگر جواب نمی‌گیرد. با دیدن فیلم آدم احساس می‌کند کامینگز نتوانسته لحظه‌های کمیکی خلق کند و شخصیت درستی از جان مارشال بسازد. جان مارشال قرار است پلیسی باشد با عادت‌ها و وسواس‌های عجیب، اما در نهایت شخصیت آشفته‌ای دارد. ایده‌ی اولیه جذاب است اما پرداخت خوبی در کار نیست… ولی هنوز هم می‌توان کامینگز را به خاطر سپرد و منتظر کارهای بعدی‌اش ماند. (بیشتر…)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ هفتاد

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ هفتاد

  • نام فیلم: پلتفرم (The Platform) 
  • کارگردان: گالدر گازتلو اوروتیا
  • محصول: ۲۰۱۹

در یک زندان طبقاتی، تعداد زیادی آدم اسیر هستند. هر روز در ساعتی مشخص، از حفره‌ی میان زندان، سکویی پر از غذا به سمت طبقات پایین حرکت می‌کند. زندانی‌های طبقه‌های بالایی به غذای خوش‌رنگ‌ولعاب‌تری می‌رسند و این سکو هر چه به سمت طبقه‌های زیرین می‌رود، خالی‌تر می‌شود. یکی از زندانی‌ها سعی می‌کند برای طبقه‌های پایینی غذا ببرد … فیلم ایده‌ی عجیبی دارد و سعی می‌کند ایده‌اش را با داستانی جذاب روایت کند. مشکل این‌جاست که سازندگان اثر ابتدا به مفاهیم فکر کرده‌اند و بعد برایش داستانی تراشیده‌اند. مفهوم‌زدگی، کلیت فیلم را تحت تأثیر قرار می‌دهد و لااقل برای من خسته‌کننده می‌شود. هنوز یک مضمون را حلاجی نکرده‌ایم که سراغ دومی می‌رود و چیزی درباره‌ی جهان هستی و روابط انسان‌ها و فاصله‌های طبقاتی و غیره می‌گوید که حسابی ذهن را درگیر و کم‌کم خسته می‌کند.

(بیشتر…)

کوتاه درباره‌­ی چند فیلم، شماره‌­ی پنجاه

کوتاه درباره‌­ی چند فیلم، شماره‌­ی پنجاه

  • نام فیلم: به وقت شام
  • کارگردان: ابراهیم حاتمی­‌کیا

علی به همراه پدرش برای به پرواز درآوردن هواپیمایی حامل چند اسیر داعشی و چند زخمی به سوریه می­‌روند. اما وقتی کنترل هواپیما به دست داعشی­‌ها می­‌افتد، اوضاع وخیم می­‌شود … فیلم موفق شده تعلیق بیافریند، هیجان ایجاد کند و قصه بگوید. حاتمی­‌کیایی که در فیلم­‌های اخیرش از زبان شخصیت­‌هایش تند و تند شعار می­‌داد و گل­‌درشت حرف می­‌زد، حالا سعی کرده عمل کند و شخصیت­‌هایش را در موقعیتی دشوار به مقصود برساند. ‌یعنی آدم­‌هایش کمتر فرصت حرف زدن پیدا کرد­ه­‌اند. در این مسیر هر چند شعارهایی هم داده می­‌شود اما می­‌توان از آن­‌ها چشم­‌پوشی کرد و آن را به حساب ایده­‌های همیشگی سازنده­‌اش گذاشت. خیلی­‌ها از جلوه­‌های ویژه­‌ی فیلم ایراد گرفتند و آن را مصنوعی دانستند اما واقعاً من یکی را که اذیت نکرد و باعث نشد از هیجان فیلم جدا بیفتم. فارغ از غرغرهای فیلم­‌ساز و نوازش بی­‌امانش از سوی مقامات و رسانه­‌ها، فیلمش را ببینید. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم چاله

نگاهی به فیلم چاله

  • بازیگران: مصطفی طاری ـ سینا رازانی ـ علی بکاییان و …
  • نویسنده و کارگردان: علی کریم
  • محصول ۱۳۸۷؛ ۱۰۲ دقیقه
  • ستاره‌ها: نیم از ۵
  • این یادداشت در شماره ی ۵۱۷ ماهنامه‌ی «فیلم» منتشر شده است.
  • رسم‌الخط این نوشته به سبک رسم‌الخط ماهنامه‌ی «فیلم» تنظیم شده است.

 

از چاله به چاه

 

خلاصه داستان: پیرمردی پس از زلزله‌ای که در آن خانه و کاشانه و خانواده‌اش را از دست داده، به منطقه‌ای پرت و خشک، کنار جاده‌ای بیابانی نقل مکان می‌کند و به همراه زن جوانش که او هم همه‌چیزش در زلزله نیست‌ونابود شده، زندگی رقت‌باری را می‌گذراند. درآمد او از راه چاله‌ای‌ست که در جاده کنده؛ چاله‌ای که ماشین‌های در راه، ناغافل در آن می‌افتند و آسیب می‌بینند. او ماشین‌ها را به تعمیرگاه خودش می‌برد، تعمیر می‌کند و برای گذران زندگی پول می‌گیرد. تنها نکته‌ای که باعث می‌شود پیرمرد کورسوی امیدی به آینده داشته باشد پسرش است. پسری که مدتی‌ست به ژاپن رفته و حالا پیرمرد چشم‌انتظار آمدن خودش یا لااقل نامه‌ای از طرف اوست … (بیشتر…)

فیلم‌هایی که نباید دید، شماره‌ی پانزده

فیلم‌هایی که نباید دید، شماره‌ی پانزده

  • نام فیلم: گاهی
  • کارگردان: محمدرضا رحمانی

این کار اولین فیلم سلفی ایران لقب گرفته است اما اگر اولین فیلم سلفی دنیا هم لقب می‌گرفت، باز اتفاقی نمی‌افتاد. داستان کلیشه‌ای و مسخره‌ی فیلم درباره‌ی عده‌ای دوست که دور هم جمع می‌شوند و کم‌کم فضای دوستی به دشمنی تبدیل می‌شود، باعث شده ـ مثلاً ـ نوآوری فیلم هم نه‌تنها به چشم نیاید، بلکه آزاردهنده هم باشد. داستان ضعیف فیلم به همراه دیالوگ‌هایی شعاری و گل‌درشت، بازی بازیگران حرفه‌ای را هم تحت تأثیر قرار داده و همه‌چیز را از مرز مضحکه گذرانده است. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم