نگاهی به فیلم روزهای نارنجی

نگاهی به فیلم روزهای نارنجی

  • بازیگران: هدیه تهرانی ـ علی مصفا ـ ژیلا شاهی و…
  • نویسنده فیلم‌نامه: آرش لاهوتی ـ جمیله دارالشفایی
  • کارگردان: آرش لاهوتی
  •  ۷۵ دقیقه؛ سال ۱۳۹۶
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۷۷ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

روزهای پاییز و پرتقال

 

آبان (هدیه تهرانی) زن پرتلاشی‌ست که مسئولیت کارگران پرتقال‌چین را بر عهده دارد. او کارگران زن را با حقوقی مشخص گرد هم می‌آورد، به آن‌ها جا و غذا می‌دهد و از آن‌ها در چیدن باغ‌های پرتقال بزرگ استفاده می‌کند. او با همسرش مجید (علی مصفا) زندگی سردی را می‌گذراند. مجید بی‌کار و صبح تا شب با آکواریوم ماهی‌هایش سرگرم است. اما برعکس او، آبان صبح تا شب به رفع‌ورجوع مشکلات کارگرها و سروکله زدن با صاحبان باغ‌ها می‌گذراند. او به‌تازگی با سرکارگر دیگری به نام کاظم (مهران احمدی) بر سر چیدن پرتقال‌های یک باغ بزرگ و گرفتن مسئولیت آن درگیر است. کاظم همسر سابق آبان، بابت ازدواج او با مجید، هنوز هم کینه‌ای به دل دارد. جروبحث آبان و کاظم به آن جا می‌رسد که در نهایت زن پیروز میدان می‌شود و با صاحب باغ، یعقوب (علی‌رضا استادی)، قرارداد می‌بندد که ده‌روزه تمام پرتقال‌ها را بچیند. اما گیروگرفت‌هایی در کار آبان به وجود می‌آید که به نظر می‌رسد مانع از به جا آوردن قولش سر موعد مقرر شود. گیروگرفت‌هایی نظیر نامردی آدم‌های دوروبر آبان در حق او، در حالی که او به همه‌شان خوبی کرده است …

(بیشتر…)

دو  فیلم با یک بلیت

دو  فیلم با یک بلیت

ناگهان درخت و جمشیدیه؛ دومین فیلم‌های سینمایی سازندگان‌شان. یکی کارگردان مرد، یکی کارگردان زن؛ مردی میان‌سال، زنی جوان. فیلم اول از خیال‌ها و عشق‌ها و خاطرات می‌گوید، آن یکی از واقعیت روزمره‌ی بی‌رحم. اولی نرم و آرام و خیال‌انگیز است، دومی به صورت مخاطب سیلی می‌زند. اولی طنازانه و حزن‌انگیز پیش می‌رود، دومی تلخ و جدی‌ست. شخصیت اصلی ناگهان درخت، مردی‌ست جاافتاده، در گیرودار فهم معنای زندگی با نگاهی رها، شخصیت اصلی جمشیدیه زنی‌ست جوان، که انگار معنای زندگی را پیدا کرده است و می‌کوشد مسئولیت کارش را خود به عهده بگیرد.

شخصیت ناگهان درخت برای پنهان شدن به تاریکی سالن سینما پناه می‌برد، شخصیت جمشیدیه از پناه بردن در تاریکی گریزان است، او ترس را کنار می‌گذارد تا در روشنایی باشد. شخصیت فیلم اول، بیش‌تر در گذشته سیر می‌کند، شخصیت دومی در حال و آینده. مردِ ناگهان درخت تحمل بار سنگین هستی را ندارد، برای همین است که مدام به خیال پناه می‌برد، به آن چیزهایی که دوست‌شان دارد، از فیلم و کتاب تا عشق‌ها. زنِ جمشیدیه بار سنگین هستی را به دوش می‌کشد، برای همین است که خیال کاری که حتی مطمئن نیست انجامش داده یا نه، صبح تا شب آزارش می‌دهد. مردِ اولی نمی‌تواند تنها باشد و تنها به زندگی ادامه بدهد، اما زنِ دومی به‌تنهایی با حقیقت تلخ زندگی روبه‌رو می‌شود و تنها می‌ماند. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم بی‌حسی موضعی

نگاهی به فیلم بی‌حسی موضعی

  •  بازیگران: حبیب رضایی ـ باران کوثری ـ پارسا پیروزفر ـ  حسن معجونی و…
  • نویسنده فیلم‌نامه و کارگردان: حسین مهکام
  •  ۷۲ دقیقه؛ سال ۱۳۹۷
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۷۶ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

امشب هوا دیوونه‌ست!

 

جلال نویسند‌ه‌ای‌ست که یک شب به خانه می‌آید و متوجه می‌شود خواهرش ماری، با مردی به نام شاهرخ ازدواج کرده است. جلال که خیلی بی‌خیال و بی‌تفاوت است، ماری و شاهرخ را تنها می‌گذارد به این امید که شب را در نزد دوستی بگذراند. او در بین راه، با راننده‌ای به نام ناصر برخورد می‌کند که اصرار دارد با هم به کبابی بروند. جلال می‌پذیرد. ماری که برای جلال نگران شده، همراه با شاهرخ نزد موزیسین جوانی به نام بهمن می‌روند تا سراغ جلال را بگیرند. بهمن از جلال خبر ندارد. این در حالی‌ست که جلال و ناصر نزدیک خانه بهمن رسیده‌اند و جلال با دیدن اتوموبیل مدل‌بالای شاهرخ، به ناصر می‌گوید شیشه‌ای را بشکند. ناصر هم همان کار را می‌کند. شاهرخ و ماری از خانه بهمن بیرون می‌آیند و با این صحنه مواجه می‌شوند. درگیری‌ای بین شاهرخ و جلال به‌وجود می‌آید که در نهایت شاهرخ سرش را در اتوموبیل برخورد می‌کند. در ادامه، جلال و ناصر و بهمن به سینما می‌روند اما خبر می‌رسد که شاهرخ به کما رفته است. آن‌ها به بیمارستان می‌روند و ماری را در کنار زنی که ظاهراً همسایه شاهرخ است، می‌بینند. ماری از رفتارهای زن به‌شدت در فکر فرو رفته است. در نهایت خبر می‌رسد شاهرخ فوت کرده. ماری و جلال و ناصر و بهمن به سمت خانه برمی‌گردند…

  (بیشتر…)

نیم‌نگاهی به فیلم «سازهای ناکوک»؛ نیم‌کوک

نیم‌نگاهی به فیلم «سازهای ناکوک»؛ نیم‌کوک

اولین فیلم حضرتی انگار مخلوطی از حس‌وحال و شکل‌وشمایل دو تا از فیلم‌هایی‌ست که در آن‌ها نقش تهیه‌کننده را بر عهده داشت، یعنی خداحافظی طولانی (فرزاد موتمن) و نیم‌رخ‌ها (ایرج کریمی). کمی از ریتم این یکی، کمی از دکوپاژهای آن یکی و کمی از چیزهای دیگرشان. این موضوع می‌توانست به نکته‌ای منفی تبدیل شود، که چندان نشده. در واقع حضرتی تلاش کرده با مصالح کمی که در دست دارد و با گوش کردن به بزرگ‌ترهایش، فیلمش را بسازد. فیلمی که مایه‌هایی روان‌شناختی و حتی ترسناک دارد. در قسمت‌هایی احساس می‌کنیم کارگردان ما را به وادی ترس می‌برد، هر چند زیاد هم روی آن تأکید نمی‌کند اما به هر حال ته‌نقش‌های سینمای وحشت در داستان هویداست. (بیشتر…)

به بهانه‌ی اکران آنلاین فیلم «گیلدا»؛ زمانم را پس بده!

به بهانه‌ی اکران آنلاین فیلم «گیلدا»؛ زمانم را پس بده!

 

می‌گویند اگر فیلمی را دوست نداشتید، اصلاً چه نیازی‌ست درباره‌اش حرف بزنید؟ از کنارش عبور کنید، نادیده‌اش بگیرید. چرا الزاماً باید درباره‌ی هر فیلمی نظر بدهید؟ چرا فکر می‌کنید حتماً باید غر بزنید؟! می‌گویند درباره‌ی فیلم‌هایی بنویسید که دوست دارید. چه اصراری‌ست از بدها و بدی‌ها بگویید؟!… اما کسی نمی‌گوید به هر حال آثار هنری (اگر به خیلی‌هاشان بشود چنین لقبی داد) خلق می‌شوند تا مورد قضاوت قرار بگیرند. از طرف دیگر، من اگر به عنوان مخاطبی خاص یا عام، یک ساعت و نیم یا دو ساعت از عمرم را پای فیلمی می‌گذارم که ارزشی ندارد، چه‌طور می‌توانم چیزی نگویم؟ مگر دقایق عمر خریدنی‌ست که اگر پای یک فیلم تلف شد، دوباره پول بگذارم و دو ساعت دیگر به عمرم اضافه کنم؟! خب معلوم است که گاهی نمی‌توان نادیده گرفت، وگرنه من هم چندان علاقه‌ای به غر زدن و بد گفتن از فیلم‌هایی که تعدادشان در سینمای ما کم هم نیست، ندارم. ترجیح می‌دهم نادیده‌شان بگیرم. وقتم را که از سر راه نیاورده‌ام! (بیشتر…)

نگاهی به فیلم هفت‌ونیم

نگاهی به فیلم هفت‌ونیم

  •  بازیگران: ندا جبراییلی ـ هستی مهدوی‌فر ـ محمدرضا غفاری و …
  • نویسنده و کارگردان: نوید محمودی
  • ۷۴ دقیقه؛ سال ۱۳۹۷
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۷۴ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

گرداب

خلاصه داستان: دختری افغان به نام شبانه (ندا جبرایلی)، راز هولناکی در گذشته‌اش دارد که می‌خواهد آن را با نامزدش در میان بگذارد… نگار (هستی مهدوی‌فر) نمی‌خواهد درخواست مادر مهراب (محمدرضا غفاری) را مبنی بر این که پیش از ازدواج نزد دکتر زنان برود و تست بکارت بدهد اجابت کند… فرشته (فرشته حسینی)، پنهانی به دکتر زنان مراجعه کرده تا مدرکی درباره‌ باکره بودنش برای خانواده همسرش جور کند. این در حالی‌ست که بهزاد (حسین مهری)، نامزد او، سرزده وارد مطب می‌شود… نیلوفر (شیدا خلیق) به محل کار پدرش (علی‌رضا استادی) در گاوداری می‌رود تا با او رازی را در میان بگذارد؛ رازی که سال‌ها پنهانش کرده بود… ناهید (آناهیتا افشار) به خانه‌ سالار (علی‌رضا کمالی‌نژاد) می‌آید. او با سالار ازدواجی قراردادی انجام داده بود تا بتواند پاسپورتش را بگیرد و نزد نامزدش به آلمان برود. اما سالار در آخرین لحظه، درخواستی از ناهید دارد… راحیل (افسانه کمالی) خودکشی می‌کند. دوستانش او را به بیمارستان می‌رسانند. او در گذشته، عاشق برادر یکی از دوستانش بوده… سعید (متین حیدری‌نیا)، کارگری‌ست که از دختری گل‌فروش (روژان تقی‌زاده) سراغ شکر را می‌گیرد. دختر به سعید می‌گوید پدر شکر، او را در قمار باخته است… (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم