هیچگاه حد میانه را نگه نمیداریم؛ یا صفریم یا صد. یا همه کار میکنیم، یا هیچ کاری نمیکنیم. یا همهچیز را با هم میخواهیم، یا هیچ چیزی نمیخواهیم. یا در نظرمان یکی کاملاً خوب است یا کلاً بد. یا فیلمهایمان ذرهای تخیل ندارند، یا اگر هم یک نفر قرار باشد چنین کاری بکند، آنقدر زیادهروی میکند که حال آدم بد میشود. ایرانی بودن چنین چیزیست؛ تا مسخرهاش را در نیاوریم، ولکن ماجرا نیستیم. (بیشتر…)
از آن جایی که خیلی پیش از شروع جمعآوری مطالب این شماره و در ادامه، روزهای شلوغ صفحهبندی، ایران نبودم، برخلاف گذشته، مواجه شدن با عکس روی جلد، تیترها و البته مطالب چاپشده برای من مانند آن سالهای گذشته که خوانندهی مجله بودم، هیجانانگیز و جذاب بود. یاد همان وقتها افتادم. همان وقتهایی که خودم را به دکهی روزنامهفروشی میرساندم تا با «فیلم» جدید مواجه شوم و دقایقی طولانی (برای گذر زدن به مطالب داخلش) و در ادامه، روزها (برای خواندن دقیق تقریباً همهی مطالبش) وقت بگذرانم.
به هر حال در حالی که بچههای تحریریه، زحمت کارهای من را هم به دوش کشیدند، شمارهی جدید «فیلم» هم بهموقع به دکهها رسید. طبیعتاً مانند قبل نمیتوانم مطالب خوبتر را که پیش از چاپ خواندهام، به شما معرفی کنم. قطعاً خودتان پی خواهید برد. فقط میتوانم دربارهی دو مطلب خودم حرف بزنم: یکی یادداشتیست بر یک فیلم جدید هندی به نام گالی بوی (زویا اختر) با تیتر «نوبت منم میشه!». فیلمی جذاب با داستانی متفاوت که البته هستهی اصلیاش در واقع همان سینمای هند خودمان است، با همان جذابیتها و اوج و فرودها و صد البته ضعفها. مطلب دوم هم یادداشتیست بر چاقی! (راما قویدل) که بالاخره بعد از پنج سال اکران شد. همان وقتها، فیلم را در جشنواره دیده بودم و خوشم آمده بود. دیدار مجددش اتفاق خوبی بود. یکیدو سال پیش که با راما قویدل حرف میزدم وقتی به موضوع اکران این فیلم رسید، ناامیدانه گفت بعید است فیلمش اکران شود. حرفهایش در قالب یک یادداشت نیمهبلند، در صفحهی «گزارش اکران» (که من مینوشتم و حالا دیگر مدتهاست که نمینویسم و در نتیجه این صفحه هم بسته شده است) چاپ شد. حالا و بعد از این همه سال، فیلمش هنوز بامزه است، هر چند لاغر!. «لاغرِ بامزه!» عنوان یادداشتیست که دربارهی این فیلم نوشتهام و دیدنش را قطعاً توصیه میکنم.
خلاصه اینکه فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.
بازیگران: نوید محمدزاده ـ پریاز ایزدیار ـ مانی حقیقی و …
نویسنده و کارگردان: نیما جاویدی
۱۰۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۷
ستارهها: ۲/۵ از ۵
این یادداشت در شمارهی ۶۵ مجلهی «تجربه» منتشر شده است
پلهپله جلو رفتن بهتر از یکهویی پریدن است
خلاصهی داستان: سال ۱۳۴۷ زندانی قدیمی در جنوب ایران به دلیل مجاورت با فرودگاه تازهتأسیس شهر در حال تخلیه است. رئیس زندان سرگرد نعمت جاهد به همراه مأمورانش مشغول انتقال زندانیان به زندان جدید هستند تا این که مشخص میشود یکی از زندانیها هنوز از مکان قدیمی خارج نشده و احتمالاً جایی در ساختمان بزرگش پنهان شده است. سرگرد جاهد جستجو برای یافتن زندانی پنهانشده را از سر میگیرد … (بیشتر…)
بازیگران: دیوید امگ ـ کن فری ـ اسکات اچ ریهنیگر و …
نویسنده و کارگردان: جرج رومرو
۱۲۷ دقیقه؛ محصول آمریکا، ایتالیا؛ سال ۱۹۷۸
ستارهها: ۴/۵ از ۵
.
زامبیهای بیخطر، آدمهای مصرفگرا
.
خلاصهی داستان: زامبیها به شهر حمله کردهاند و جز چند نفر، کسی زنده نمانده. همان چند نفر هم برای در امان ماندن از حملهی مردگان متحرک، به پاساژی چند طبقه و خالی از آدم پناه میبرند و سعی میکنند مدتی را آنجا بگذرانند تا تصمیمی بگیرند. پاساژ، همهچیز برای گذران وقت و زندگی دارد … (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها