بادال گوپتا (آمیتاب باچان): یه ضربالمثل هست که میگه: «کسی که فقط حقیقت رو میدونه احمقه. چون هیچ فرقی بین حقیقت و دروغ نیست.» من حقیقت رو میدونم اما میخوام قسمت دروغ رو هم بدونم.
بازیگران: محسن تنابنده ـ فرشته حسینی ـ مجتبی پیرزاده و …
نویسنده و کارگردان: جمشید محمودی
۱۰۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۶
ستارهها: ـ
.
صدای شکستن همزمان استخوانها
.
خلاصهی داستان: عظیم یک کارگر افغان ساکن ایران است که با خانوادهاش زندگی میکند. او که علاقهی شدیدی به مادرش دارد، متوجه میشود فاروق برادر کوچکترش که قرار بود مادر را با خودش برای پناهندگی از کشور خارج کند، در آخرین لحظه از این کار پشیمان شده است. عظیم، مادر را به خانه میآورد و طی یک اتفاق متوجه میشود پیرزن به دیابت پیشرفتهای مبتلاست که بهزودی از پا درش خواهد آورد. عظیم به هر دری میزند تا کلیهای برای مادر جور کند … (بیشتر…)
بازیگران: هالوک بیلگینَر ـ جانسو دِرِ ـ شبنم بُزوکلو و …
فیلمنامهنویس: هاکان گوندای
کارگردان: اُنوُر سایلاک
دوازده قسمت یکساعته؛ محصول ترکیه؛ سال ۲۰۱۸
ستارهها: ۴ از ۵
این یادداشت در شماره ۵۶۱ مجله «فیلم» منتشر شده است
رسمالخط این یادداشت بر طبق رسمالخط مجله «فیلم» تنظیم شده است
.
خاطرهها را فراموش نکن…
خلاصه داستان: آگاه بیاوغلو (هالوک بیلگینَر) مأمور سابق دادگاه، پیرمردی تنهاست که در یک واحد از آپارتمانی خانوادگی در قلب استانبول ترکیه روزگار میگذراند. همسرش سالهاست فوت کرده و دخترش خارج از کشور زندگی میکند. او یک روز متوجه میشود تنها همدم روزگار پیری، یعنی گربهاش از شدت گرسنگی و تشنگی مُرده. او در پی این اتفاق و با مراجعه به دکتر به این واقعیت تلخ میرسد که آلزایمر بهزودی سراغش خواهد آمد. آگاه با فهمیدن این موضوع، وحشت میکند اما مدتی بعد به این نتیجه میرسد که اتفاقاً دچار شدن به آلزایمر میتواند موقعیت خوبی برایش فراهم کند تا اشخاصی را که سالهاست به دلیلی مشخص، در پی کشتن آنها بوده، به قتل برساند؛ فراموشی، عذاب وجدان ناشی از قتلها را پاک خواهد کرد. در نتیجه کارش را آغاز میکند و بعد از هر قتل، یادداشتی روی بدن اجساد باقی میگذارد که در آنها زنی به نام نِورا الماس (جانسو دِرِ) را مخاطب قرار داده است. زنی که در دایره پلیس جنایی کار میکند و گذشتهاش با قتلهایی که آگاه انجام میدهد، گره خورده است …
ـ آفرین، بهبه، اینهم تصمیم خوبی است. خوب کِی انشاالله بهسلامتی؟
ـ جدی میگویم عمواسدالله.
ـ مومنت، مومنت، پس تو راه آسانتر را انتخاب کردی … بشر همیشه دنبال راه آسانتر میگردد… خیلیها هستند که براشان رفتن به امامزاده عبدالله آسانترازرفتن به سانفرانسیسکوست … خوب، طبیعت آدمهاست. کاری نمیشود کرد وقتی به قول آن سردار، طبیعت بهوت افسردههی، سانفرانسیسکو نهیهه … امامزاده عبدالله هیهه …
توضیح: املای کلمات، فاصلهگذاریها، علائم و به طور کلی ساختار نوشتاری این متن عیناً از روی متن کتاب پیاده شده است.
پینوشت: داییجان ناپلئون یکی از معدود رمانهای طنازانهایست که هنگام خواندنش واقعاً از ته دل خندیدم، همچنان که داییجان ناپلئون ناصر تقوایی را هم با لذت دیدم و خندیدم. به نظرم یکی از بهترین شخصیتهای هم داستان و هم سریال، همین عمواسدالله با بازی پرویز صیاد است که البته صدای منوچهر اسماعیلی تأثیر بهسزایی در به ثمر رسیدن این نقش دارد؛ مرد بیخیال، ریلکس، چشمچران، بامزه، رک، خوشفکر و دانا که در میان شخصیتهای نیمهدیوانهی رمان، هوش و ذکاوت و مَنِشی درست و حسابی دارد و سعیدِ جوان را راهنمایی میکند. او مثل هر انسان دیگری، شیطنتهایی هم دارد که عمق جذابی به او میبخشد. سانفرانسیسکورفتنهایش و «مومنت، مومنت» گفتنهایش، هنوز هم جواب میدهند. ایرج پزشکزاد، با نوشتن این رمان خواندنی و شیرین، کار بزرگی برای تاریخ ادبیات ایران کرد، هر چند با دیگر رمانهایش نتوانست این موفقیت را تکرار کند.
آخرین دیدگاهها