نگاهی به فیلم جو کوچولو  Little Joe

نگاهی به فیلم جو کوچولو Little Joe

  • بازیگران: امیلی بیچام ـ  بن ویشاو ـ کیت کانر و …
  • فیلم‌نامه‌نویسان‌: جسیکا هاسنر ـ جرالدین بایارد
  •  کارگردان: جسیکا هاسنر
  • ۱۰۵ دقیقه؛ محصول اتریش، انگلستان، آلمان و  فرانسه؛ سال ۲۰۱۹
  • ستاره‌ها: ۴ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۷۴ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

از میان پچ‌پچ گل‌ها…

خلاصه داستان: آلیس در آزمایشگاهی کار می‌کند که به‌تازگی دست به پرورش گلی عجیب زده و قرار است آن را برای نمایشگاه گل آمده کند. این گل‌های پرورشی، قدرت کشسانی بالایی دارند، آب کمی مصرف می‌کنند و از همه مهم‌تر این توانایی را دارند که هورمون اکسی‌توسین را در بدن کسانی که از آن‌ها نگه‌داری می‌کنند، ترشح کنند. این هورمون مسئولیت ایجاد شادی و نشاط را در بدن به عهده دارد. آلیس یک نمونه از این گل‌ها را به خانه و برای پسرش جو می‌آورد. آلیس و جو با هم زندگی می‌کنند و همسر آلیس از او طلاق گرفته است. ورود گل به حریم خانه آلیس،  موجب می‌شود ذره‌ذره خلق‌وخوی جو عوض شود، هر چند آلیس در ابتدا چندان به این نکته توجه نشان نمی‌دهد. این در حالی‌ست که هم‌کاران آلیس در آزمایشگاه هم کم‌کم تغییراتی در رفتار و گفتارشان شکل می‌گیرد که در ابتدای امر چندان هم نگران‌کننده به نظر نمی‌رسد. اما این ظاهر قضیه است … (بیشتر…)

نگاهی به فیلم هفت‌ونیم

نگاهی به فیلم هفت‌ونیم

  •  بازیگران: ندا جبراییلی ـ هستی مهدوی‌فر ـ محمدرضا غفاری و …
  • نویسنده و کارگردان: نوید محمودی
  • ۷۴ دقیقه؛ سال ۱۳۹۷
  • ستاره‌ها: ۳ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۷۴ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

گرداب

خلاصه داستان: دختری افغان به نام شبانه (ندا جبرایلی)، راز هولناکی در گذشته‌اش دارد که می‌خواهد آن را با نامزدش در میان بگذارد… نگار (هستی مهدوی‌فر) نمی‌خواهد درخواست مادر مهراب (محمدرضا غفاری) را مبنی بر این که پیش از ازدواج نزد دکتر زنان برود و تست بکارت بدهد اجابت کند… فرشته (فرشته حسینی)، پنهانی به دکتر زنان مراجعه کرده تا مدرکی درباره‌ باکره بودنش برای خانواده همسرش جور کند. این در حالی‌ست که بهزاد (حسین مهری)، نامزد او، سرزده وارد مطب می‌شود… نیلوفر (شیدا خلیق) به محل کار پدرش (علی‌رضا استادی) در گاوداری می‌رود تا با او رازی را در میان بگذارد؛ رازی که سال‌ها پنهانش کرده بود… ناهید (آناهیتا افشار) به خانه‌ سالار (علی‌رضا کمالی‌نژاد) می‌آید. او با سالار ازدواجی قراردادی انجام داده بود تا بتواند پاسپورتش را بگیرد و نزد نامزدش به آلمان برود. اما سالار در آخرین لحظه، درخواستی از ناهید دارد… راحیل (افسانه کمالی) خودکشی می‌کند. دوستانش او را به بیمارستان می‌رسانند. او در گذشته، عاشق برادر یکی از دوستانش بوده… سعید (متین حیدری‌نیا)، کارگری‌ست که از دختری گل‌فروش (روژان تقی‌زاده) سراغ شکر را می‌گیرد. دختر به سعید می‌گوید پدر شکر، او را در قمار باخته است… (بیشتر…)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ هفتادوچهار

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ هفتادوچهار

  • نام فیلم: خرس
  • کارگردان: خسرو معصومی
  • محصول: ۱۳۹۰

نورالدین که فکر می‌کردند در جنگ شهید شده، دوباره نزد خانواده‌اش برمی‌گردد اما متوجه می‌شود گلی، همسرش، با مرد دیگری ازدواج کرده است. مردی عصبی و خشن که وقتی ماجرا را می‌فهمد، به جان گلی می‌افتد…

فیلم نزدیک به ده سال توقیف بود. من که متوجه نمی‌شوم چرا! مثل همه‌ی چیزهای این مملکت که متوجه نمی‌شوم! من نسخه‌ی قاچاق فیلم را دیدم. امیدوارم سازندگان فیلم راضی باشند. حتماً هستند! اما وقتی فیلمی مانند خرس را توقیف می‌کنیم در واقع برعکس عمل کرده‌ایم. یعنی به جای این که خودِ اثر صحبت کند، نقص‌هایش بیرون بزند و طی روندی نانوشته، از قافله عقب بیفتد و به دست فراموشی سپرده شود، با توقیف آن کاری می‌کنیم که مدام جلوی چشم باشد، نقص‌هایش دیده نشود، ناخودآگاه در میان داستان توخالی‌اش دنبال چیزی، موردی، حرفی، حدیثی بگردیم، یعنی همان از هیچ، چیزی ساختن و پرداختن. این‌گونه می‌شود که فیلمی مانند خرس توی چشم می‌آید، در حالی که همان ده سال پیش هم می‌توانست برای همیشه به فراموشی سپرده شود.

معلوم نیست نورالدین روی چه حسابی این همه پافشاری می‌کند در حالی که به نظر می‌رسد چندان حقی هم نداشته باشد. او بیش از حق خودش می‌خواهد و جنگ رفتن را بهانه‌ای می‌کند برای رسیدن به چیزی که فکر می‌کند، درست است، در حالی که بی‌تعارف من به او هیچ حقی نمی‌دهم. گریه‌های او هم به‌شدت شبیه ننه‌من‌غریبم‌بازی‌ست و روی اعصاب!

از آن طرف معلوم نیست گلی چرا این‌قدر نامشخص رفتار می‌کند. مثلاً در حالی که می‌داند شوهر جدیدش، افرا، نسبت به نورالدین حساسیت دارد، باز هم به خانه‌ی نورالدین می‌رود. و تازه وقتی افرا از او دلیلش را می‌پرسد، هیچ نمی‌گوید تا کتک بخورد! خب چرا به نورالدین تلفن نمی‌زند؟! چه اصراری دارد مدام به خانه‌ی او برود؟!

حرکت پایانی افرا هم به همین دلایل که گفتم، و البته دلایلی دیگر که توضیح دادنش هیچ سودی ندارد، به هیچ عنوان قابل درک و فهم نیست. او به‌درستی (حالا شاید کمی اغراق‌شده) با نورالدین چپ می‌افتد. اما هیچ‌گاه در قامت یک قاتل روانی ظاهر نمی‌شود تا آن حرکت پایانی را بفهمیم. حرکتی که از همان  صحنه‌ی اول فیلم لو می‌رود و حوصله‌مان نمی‌کشد تا پایان منتظر بمانیم. منتظر چیزی که می‌دانیم چیست و در عین حال هیچ جذابیتی هم ندارد. می‌ماند فیلم‌برداری علی‌محمد قاسمی که استاد نماهای حیرت‌انگیز از مناطق شمالی کشور است. نماهایی که در کم‌تر فیلمی نمونه‌اش را دیده‌ایم.

خرس مانند شخصیت‌هایش که در مه غلیظ دوروبرشان ناپدید می‌شوند به‌سرعت فراموش خواهد شد. اگر ده سال پیش این اتفاق می‌افتاد، لااقل سازندگانش اذیت نمی‌شدند. (بیشتر…)

اصل، مقصود است…

اصل، مقصود است…

سخن را چون بسیار آرایش می‌کنند، مقصود فراموش می‌شود.

بقالی زنی را دوست می‌داشت. با کنیزک خاتون پیغام‌ها کرد که من چنینم و چنانم و عاشقم و می‌سوزم و آرام ندارم و بر من ستم‌ها می‌رود و دی چنین بود و دوش بر من چنین گذشت… قصه‌های دراز فرو می‌خواند.

کنیزک به خدمت خاتون آمد. گفت: «بقال سلام می‌رساند و می‌گوید که بیا تا با تو چنین و چنان کنم!»

گفت: «به این سردی؟»

گفت: «او دراز گفت، اما مقصود او این بود.»

اصل مقصود است. باقی دردِ سر است. (بیشتر…)

نیم‌نگاهی به فیلم «لتیان»؛ گوشه‌ی رینگ

نیم‌نگاهی به فیلم «لتیان»؛ گوشه‌ی رینگ

به نظر می‌رسد اعتراض کردن به یک فیلم و برشمردن عیب و ایرادهایش رابطه‌ای مستقیم با اوضاع‌واحوال جامعه پیدا کرده است. یعنی هر چه‌قدر به سمت اوضاع نامیزان‌تر پیش می‌رویم، به همان نسبت، صحبت‌های منفی پیرامون یک فیلم هم شدت می‌گیرد و معترضان بدون در نظر گرفتن خوبی‌ها، پنداری فقط در پی نوعی انتقام‌جویی هستند. در واقع کاسه و کوزه‌ها بر سر فیلم می‌شکند. یا شاید هم این نوع قلع‌وقمع‌کردن‌ها، نتیجه‌ی نقدهای مسعود فراستی باشد که مانند ویروس کرونا، پس از گذشت مدتی خودش را نشان داده است! این مدت، فقط بدوبیراه درباره‌ی اولین فیلم بلند علی تیموری خواندم و شنیدم بدون آن که خوبی‌های فیلمش را هم درنظر بگیرند.

لتیان فیلمی نیست که بخواهیم کلاً نادیده‌اش بگیریم. روند داستان، رو شدن نرم‌نرم واقعیت‌ها و شناخت ما نسبت به آدم‌ها، خوب و غافلگیرکننده است. کشش لازم را دارد. اکتای براهنی و در کنارش آناهیتا تیموریان به عنوان فیلم‌نامه‌نویس، رابطه‌ها را می‌شناسند و خوب چفت‌وبست‌شان می‌دهند. تیموری هم به عنوان کارگردان، فضاسازی را بلد است و طمأنینه را می‌شناسد. سنگین جلو می‌رود و باج نمی‌دهد. انصافاً این‌ها را نمی‌شود نادیده گرفت. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم