پوستر دوازدهم

پوستر دوازدهم

مقصر (اینجا) داستان مردی‌ست که همسرش را در خانه‌شان به قتل رسانده‌اند. مرد بعد از این‌که توانایی بازگشت به خانه یا در واقع همان محل جنایت را پیدا می‌کند، به صرافت می‌افتد صحنه‌ی قتل همسرش را موبه‌مو بازسازی کند تا به این شکل سرنخی به دست بیاورد بلکه قاتل واقعی پیدا شود. فیلم با یک فیلم‌نامه‌ی ریزباقت و جذاب و معمایی، داستانی درجه‌یک تعریف می‌کند که مخاطب هم مانند شخصیت اصلی‌اش گیج‌ومنگ باقی می‌ماند. (بیشتر…)

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ هشتادوسه

کوتاه درباره‌ی چند فیلم؛ هشتادوسه

 

۱

  • نام فیلم: آسمان سرخ خونین (Blood Red Sky)
  • کارگردان: پیتر توروارث
  • محصول: ۲۰۲۱

نادیا به همراه پسر کوچکش به مقصد کالیفرنیا سوار هواپیما می‌شوند. اما عده‌ای هواپیماربا، کنترل پرواز را در اختیار می‌گیرند. نادیا ناگهان چهره‌ی واقعی خودش را نشان می‌دهد…

فیلم با هیجان فوق‌العاده‌ای پیش می‌رود. مثال بارزی‌ست از تلفیق ژانرها؛ یک اکشن هواپیماربایی و یک ترسناک خون‌آشامی با هم ترکیب شده‌اند تا داستان جذابی خلق شود که همه چیزش در بهترین حالت خود قرار دارد. به‌خصوص بازی‌ها که میخکوب‌کننده هستند. فیلم با یک ریتم درست و اوج‌گیرنده، با دو خط داستانی گذشته و حال که توسط عناصری به هم پیوند می‌خورند و به‌اصطلاح در هم «فید» می‌شوند و با شناخت درست از شاخصه‌های دو ژانری که نام بردم، داستانی جذاب خلق می‌کند که هر چند در جاهایی با اغراق نیز همراه است، اما موفق می‌شود مخاطب را درگیر کند. (بیشتر…)

شماره‌ی ۵ مجله‌ «فیلم امروز»

شماره‌ی ۵ مجله‌ «فیلم امروز»

پنجمین شماره هم با یک غافلگیری اساسی از راه رسید. به مناسبت روز ملی سینما، این را شماره را با یک پرونده‌ی پروپیمان آغاز کرده‌ایم درباره‌ی پایان و پایان‌بندی در سینمای ایران. بعد از کلی مطلب درباره‌ی انواع پایان‌بندی در فیلم‌های ایرانی، یک نظرسنجی هم راه انداختیم که بیش از پنجاه نویسنده و منتقد در آن شرکت کرده‌اند و به پایان‌بندی‌های مورد علاقه‌ی خودشان پرداخته‌اند. در این پرونده، من مطلبی نوشته‌ام درباره‌ی بدترین پایان‌بندی‌های تاریخ سینمای ایران بلکه حتی جهان! در این مطلب سعی کرده‌ام به چند پایان‌بندی «مفرح» از سینمای ایران بپردازم. امیدوارم از خواندنش لذت ببرید.

مطلب دوم من هم در بخش سینمای جهان منتشر شده است که به یکی از فیلم‌های جدید پساکرونایی سینمای ترکیه پرداخته‌ام؛ پیدات کردم. فیلمی کم‌هزینه از کارگردان مهم سینمای ترکیه، رها اردم، که در دوران کرونا و با سر هم کردن ویدیوهایی که خودِ بازیگران از خودشان ضبط کرده بودند، ساخته شده است. توضیحات لازم را در متن داده‌ام.

در نهایت این‌که فیلم ببینید و «فیلم امروز» را همین امروز بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصت داشتید بخوانید. ضرر ندارد.

.

 

فیلم برتر ماه قبل

 

ـ شانزده سالگی شیرین Sweet Sixteen (یادداشت)

ستاره‌ها: ۴ از ۵

 

اگر من نبودم جهان چیزی کم نداشت؟

واقعاً بی‌رحمانه است که کسی بگوید من آدم مهمی نبوده‌ام. من هم در تریخ جهان سهمی داشته‌ام. روزی گونه کودکی را، دخترکی را بوسیده‌ام و چیزی نوشته‌ام که جایی چاپ شده و کسی پشت کوهی که هرگز نمی‌دانستم  حتی وجود دارد آن را خوانده و حظ برده است. سیبی را از درختی چیده‌ام که اسمش آوایی شبیه «گلناز» داشت و هنوز جوان بود. به خاطر عطری بی‌تاب شده‌ام و یک بخاری هیزمی را با چند تکه چوب سبز جنگلی تا صبح روشن نگه داشته‌ام. یک بار قاصدکی سفید بر شانه‌ام نشست. یک بار یک مداد سیاه سوسمارنشان شش تومنی از نوشت‌افزارفروشی «بامداد» دزدیدم. هفت ساله که بودم برای دخترعمه‌ام آن‌قدر تمشک چیدم که سرانگشت‌هایم خونی شد و زخم‌هایم روی بوته تمشک چکه می‌کرد. ده سال بعد، دوست همان دخترعمه‌ام را زیر آلاچیق خانه خانم‌جان دزدکی بوسیدم و در رفتم. یادم هست که خندیده بود اما اخم هم کرده بود. تا چهارده سالم شود هفت‌تا دوچرخه دست‌دوم عوض کردم؛ دور دسته‌اش روبان‌های رنگی می‌پیچیدم و زین‌اش را با اسپری رنگ می‌کردم، بعد سی چهل تومن بالاتر می‌فروختم که یکی بهترش را بخرم. یک بار یک کفش‌دوزک قرمز را که خال‌های سیاه بال‌اش شسته شده بود از تار عنکبوت نجات دادم. شب تاسوعایی لاستیک ماشین کریم بی‌رحم را پنچر کردم که دیگر جلوی دیوارکوب هیأت ما پارک نکند. همه این‌ها کافی نیست تا آدم به حساب بیایم؟ اگر من نبودم جهان چیزی کم نداشت؟ هزاران بار خوابیدم و بیدار شدم، میلیون‌ها بار نفس کشیدم و سرفه کردم، صدها بار خداوند را به نام‌های مختلفش صدا زدم… اگر همه این‌ها نبود از وزن زمین کم نمی‌شد؟ (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم