نگاهی به سکانس‌ها، لحظه‌ها و نکته‌های مهم فیلم‌های خوب و بد جشنواره سی‌وهشتم فجر

نگاهی به سکانس‌ها، لحظه‌ها و نکته‌های مهم فیلم‌های خوب و بد جشنواره سی‌وهشتم فجر

  •  این یادداشت در شماره ۵۶۸ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

 

با همین چیزها…

.

یکی از پرسروصداترین جشنواره تمام دوران‌ها تمام شد و این بار نه‌تنها مدت‌ها قبل از شروع آن و در حین برگزاری‌اش، بلکه تا مدت‌ها پس از پایانش هم حرف و حدیث‌ها ادامه دارد. تحریم‌ها، جنگ و دعواها، بدوبیراه گفتن‌ها، خط‌کشی‌ها و … سی‌وهشتمین دوره فیلم فجر را چنان احاطه کرده بود که بوی خون از آن به مشام می‌رسید! اما چیزی که مغفول ماند خودِ فیلم‌ها بودند. نه فیلم‌سازها، نه بازیگرها و عوامل دیگر، بلکه خودِ فیلم‌ها.

 آیا می‌توان بدون در نظر گرفتن این که چه کسی فیلم را ساخته، چه کسانی پشت آن بوده‌اند و چه‌طور ساخته شده، فیلمی را دوست داشت؟ این از آن پرسش‌های مهم و حیاتی‌ست که شاید باید بیش‌تر روی آن تمرکز کنیم. فیلم‌ها فارغ از سازندگان‌شان هستند یا همراه با آن‌ها جلو می‌آیند؟ در نتیجه‌گیری نهایی درباره یک فیلم، باید شخصیت و اعتبار و هویت سازندگان فیلم را هم دخیل کرد و با توجه به آن، درباره کلیت یک فیلم نظر داد یا نه؟ یکی از مهم‌ترین مثال‌ها درباره این پرسش‌ها مستند عظیم پیروزی اراده است که لنی ریفنشتال آن را درباره عظمت نازی‌ها و هیتلر ساخت. هنوز هم محل بحث و پرسش این است که آیا باید فارغ از محتوا، به این مستند شاهکار نگاه کرد یا نمی‌توان مضمونش را نادیده گرفت و باید تروخشک را با هم سوزاند؟ می‌توانیم محدوده این پرسش‌ها را بزرگ‌تر هم بکنیم: آیا می‌توان یک فیلم را فارغ از حال و روز یک جامعه دوست داشت؟ می‌توان با وجود تمام مصیبت‌های روزگاری نامراد، همچنان از دیدن فیلم‌ها لذت برد؟ راستش جواب قطعی به این‌ها، شاید کار چندان درستی نباشد یا اصلاً نیازی به پاسخی قطعی وجود نداشته باشد. (بیشتر…)

شماره‌ی ۵۶۸ مجله‌ی «فیلم»

شماره‌ی ۵۶۸ مجله‌ی «فیلم»

در حالی که ویروس کرونا مشغول در نوردیدن جامعه است و از طرف دیگر، خبرهای بد مانند نقل و نبات و هر روز که از خواب بلند می‌شویم به گوش‌مان می‌خورد و خلاصه در شرایطی که جامعه‌ی ایران به سمت‌وسوی خطرناکی می‌رود و بوهای بدی از آن به مشام می‌رسد،  اولین شماره‌ی بعد از جشنواره منتشر شد که به سنت همیشه مربوط است به گزارش‌های جشنواره و البته نظرسنجی بهترین فیلم از نگاه نویسندگان و منتقدان ماهنامه که نتیجه‌اش غافلگیرکننده بود. تا دقایق آخری که آراء شمرده می‌شد، بین دو فیلم رقابت سختی وجود داشت که در نهایت آن فیلمی که کم‌تر فکرش را می‌کردم، اول شد. به هر حال این بازی‌ها همیشه مزه‌ی خودش را دارد. انتخاب‌ من هم البته فیلم دیگری بود که احتمالاً در میان یادداشت‌های هر روزم از جشنواره، خبرش را دارید. به غیر از فیلم، طبیعتاً انتخاب‌هایم در رشته‌های دیگر هم در نظرسنجی آمده که اگر حوصله داشتید و خواستید، می‌توانید به‌شان رجوع کنید.

اما در این شماره، مطلبی با تیتر «با همین چیزها…» نوشته‌ام که نگاهی‌ست به سکانس‌ها، لحظه‌ها و نکته‌های مهم فیلم‌های خوب و بد جشنواره. در ابتدای این یادداشت، درباره‌ی فضای ملتهب روز‌های پیش از این رویداد سینمایی و اتفاق‌هایی که روی داد توضیحاتی داده‌ام و نظر خودم را هم مانند همان یادداشتی که روزهای پیش از جشنواره در اینستاگرام منتشر کردم و بازخوردهای متفاوتی داشت (از جمله این که کلی بدوبیراه شنیدم!)، این بار با فراغ بال بیش‌تر و دقیق‌تر توضیح داده‌ام تا با وجود تمام کمبودهای سینمای ایران، در کنارش بمانیم.  خلاصه این که فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد. ضمن این که روبوسی و دست دادن و این کارها را هم بی‌خیال شوید تا ببینیم این کرونا کارش به کجا می‌کشد.

نگاهی به فیلم آتلانتیک Atlantics

نگاهی به فیلم آتلانتیک Atlantics

  • بازیگران: ماما سانه ـ آمادو امبو ـ  ابراهیم ترائوره و …
  • فیلم‌نامه‌نویسان‌: متی دیوپ ـ اولیویه دمانگل
  • کارگردان: متی دیوپ
  • ۱۰۶ دقیقه؛ محصول فرانسه، سنگال و بلژیک؛ سال ۲۰۱۹
  • ستاره‌ها: ۳/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۶۶ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

 

برج معجزه

.

خلاصه داستان: در حومه شهر داکار (پایتخت سنگال) برج بلندی در حال ساخته شدن است. کارگران در میانه‌های ساخت‌وساز، به دلیل پرداخت نشدن حقوق چند ماه‌شان، کار را رها می‌کنند و به خانه‌های‌شان برمی‌گردند. در میان این افراد، سلیمان حضور دارد که عاشق آدا است. آدا دختری از یک خانواده فقیر، در حالی که به اصرار خانواده‌اش قرار است با مرد ثروتمندی ازدواج کند، دل در گرو سلیمان دارد تا این که یک روز متوجه می‌شود او به همراه چند جوان دیگر برای رسیدن به اسپانیا از طریق دریا به سفر رفته‌اند. این خبر آدا را شوکه می‌کند و زمانی که خبر مرگ تمام جوان‌های به‌دریازده می‌رسد، آدا در غم سنگینی فرو می‌رود و در نهایت ناچار می‌شود با مرد ثروتمند ازدواج کند. اما همان شب عروسی، شخصی ناشناس، تخت‌خواب عروس و داماد را به آتش می‌کشد و کار به تحقیقات پلیس می‌افتد. عیسی پلیس جوانی‌ست که مأمور می‌شود ماجرا را پیگیری کند. بعد از سئوال و جواب از آدا و چند نفر دیگر، به این فکر می‌افتد که شاید این ماجرا تقصیر سلیمان باشد و با این که آدا مدام تکرار می‌کند سلیمان مُرده است، او باز هم به خانه پسر سر می‌زند تا ماجرا برایش روشن شود. این در حالی‌ست که زن‌های شهر، نیمه‌شب‌ها، طی حالتی عجیب و ترسناک، مانند خواب‌زده‌ها، در خیابان‌ها راه می‌افتند تا خودشان را به خانه پیمانکارانی برسانند که از پرداخت حقوق جوان‌هایی که در برج کار می‌کردند، امتناع کرده بودند… (بیشتر…)

نگاهی به فیلم منطقه پروازممنوع

نگاهی به فیلم منطقه پروازممنوع

  • نویسنده و کارگردان: امیر داسارگر
  • بازیگران: هادی حجازی‌فر، محمد فیلی، متین پاکزاد و…
  • ۱۰۰ دقیقه؛ سال  ۱۳۹۷
  • ستاره‌ها: ۱/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۶۵ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

والدین باید روشنگر باشند…

.

خلاصه داستان: محمدمهدی (متین پاکزاد) و دوستانش برای مسابقه پهپادها آماده می‌شوند. آن‌ها با تلاش خود هواپیمایی بدون سرنشین ساخته‌اند که با کنترل از راه دور هدایت می‌شود. این مسابقه برای آن‌ها بسیار مهم است وهر روز تمرین می‌کنند تا پیروز میدان باشند اما در یکی از این تمرین‌ها، هواپیمای آن‌ها به منطقه‌ای ناشناخته سقوط می‌کند. منطقه‌ای که عده‌ای با تفنگ‌های شکاری‌شان آن‌جا را قرق کرده‌اند و ادعا می‌کنند یوزهای ایرانی در آن بخش رفت‌وآمد دارند. بچه‌ها در ابتدا حرف مردها را باور می‌کنند اما بعد از اتفاق‌هایی مشخص می‌شود این افراد در واقع جاسوس‌هایی هستند که قرار است به منطقه مهمی در میان جنگل دسترسی پیدا کنند. منطقه‌ای که در حال ساخت یک ماهواره به دست مربی دانشمند بچه‌هاست. این منطقه را آقامصطفی (هادی حجازی‌فر) به محمدمهدی و دوستانش معرفی کرده و حالا خودش به عنوان مدافع حرم در سوریه به سر می‌برد و از همان راه دور، مراقب همه‌چیز است. بچه‌ها وقتی پی به اهداف آدم‌بدها می‌برند درصدد برمی‌آیند کارها را درست کنند… (بیشتر…)

شماره‌ی ۵۶۶ مجله «فیلم»

شماره‌ی ۵۶۶ مجله «فیلم»

این شماره ترکیبی از عادی و ویژه است. در واقع به دلایلی، شماره‌ی ویژه‌ی نام‌های ماندگار را به جای میانه‌های دی ماه، به اول بهمن منتقل کردیم. در حال حاضر، نیمی از این شماره، طبق سنت هر ماه، البته کمی مختصر و مفیدتر، مربوط به شماره‌ی عادی‌ست و نیمی دیگر اختصاص دارد به نام‌های ماندگار تاریخ سینمای ایران. قطعاً پیشنهاد می‌کنم از این پرونده‌ی ویژه، بخش مربوط به زندگی آوانس اوگانیانس را بخوانید. عباس بهارلو نکته‌های جذاب و عجیبی از زندگی این آدم نقل می‌کند که لااقل من تا به حال نشنیده بودم. نمی‌دانستم اوگانیانس چه انسان عجیبی‌ست و چه کارهای غریبی انجام داده و چه‌گونه به شغل‌های مختلف ورود پیدا کرده و چه کلک‌هایی زده و چه ایده‌های محیرالعقولی در ذهنش داشته. آشنایی هر چند اندک با زندگی نه‌چندان شناخته‌شده‌ی اوگانیانس، یکی از جذابیت‌های این شماره است. حیف که بخش‌های زیادی از تاریخ برای ما در هاله‌ای از ابهام قرار دارد. حیف که هیچ شناختی از آدم‌های مهمی که پایه‌گذار سینمای ایران بودند، نداریم؛ نه از زندگی‌شان و نه حتی از کارهای‌شان. همه‌چیز در هاله‌ای از ابهام است و به دلیل کمبود منابع، شاید هیچ‌گاه از ابهام در نیاید.

اما در نیمه‌ی عادی این شماره، یادداشتی به نام «برج معجزه»، درباره‌ی فیلم آتلانتیک (متی دیوپ) نوشته‌ام که طبیعتاً پیشنهاد می‌کنم فیلمش را ببینید. فیلم ساده اما عمیق و گیرایی که بعد از دیدنش، تا مدتی حسابی درگیر خواهید بود. نرم‌نرم شما را جذب خودش می‌کند. در این یادداشت سعی کرده‌ام به ابعاد مختلف فیلم اشاره کنم و البته در آن میان، به سینمای ایران و مشکل فیلم‌نامه‌خوانی‌اش هم بپردازم. ربطش را هنگام خواندن متن متوجه خواهید شد. ذکر این نکته هم شاید بد نباشد که آتلانتیک در لیست فیلم‌هایی قرار دارد که از طرف تارانتینو برای تماشا پیشنهاد شده است. اما خب من خیلی قبل‌تر از جناب تارانتینو دیده بودمش و قصد پیشنهادش را داشتم که ایشان پیش‌دستی کردند! یک هیچ به نفع ایشان!

 خلاصه این که فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصتی بود بخوانید، ضرر ندارد.

نگاهی به فیلم سوپر ۳۰ Super

نگاهی به فیلم سوپر ۳۰ Super

  • بازیگران: ریتیک روشن ـ مرونال تاکور ـ آدیتیا سریواستاوا و …
  • فیلم‌نامه‌نویس‌: سانجیو دوتا
  • کارگردان: ویکاس بال
  •  ۱۵۴ دقیقه؛ محصول هندوستان؛ سال ۲۰۱۹
  • ستاره‌ها: ۳/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۶۵ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

وقتی مُردی، دیگه مشکلی نداری!

.

خلاصه داستان: آناند کومار دانش‌آموز باهوش و نخبه هندی‌ست که با خانواده‌اش در محله‌ای فقیرنشین روزگار می‌گذراند. او که به‌شدت علاقه‌مند علم و دانش است، با ولع فراوان معادله‌های فیزیک و ریاضی را حل می‌کند و از هم‌سن و سالانش خیلی جلوتر است. رویای او ورود به دانشگاه کمبریج لندن است و زمانی که یک معادله پیچیده ریاضی را حل می‌کند و آن را برای نشریه‌ای تخصصی در خارج از کشور می‌فرستد، مدتی بعد به او جواب می‌دهند که دانشگاه کمبریج او را پذیرفته است. این خبر مانند بمب در محله صدا می‌کند اما مشکل این‌جاست که آناند هیچ پولی ندارد تا خودش را به لندن برساند. وعده و وعیدهای وزیر آموزش و پرورش هم به جایی نمی‌رسد و خانواده مجبور می‌شود هر چه در بساط دارد بفروشد تا پول سفر آناند را جور کند اما بی‌فایده است. در این میان، پدر آناند هم سکته می‌کند و از دنیا می‌رود و آناند که دیگر همه درها را به روی خود بسته می‌بیند، از رفتن صرف نظر می‌کند و با فروش غذایی که مادرش می‌پزد، روزگار می‌گذراند تا این که یک روز به شکل تصادفی با مردی ثروتمند مواجه می‌شود که او را می‌شناسد. مرد تصمیم می‌گیرد روی آناند سرمایه‌گذاری کند و او را به عنوان معلم نمونه در آموزشگاهش که برای بچه‌های ثروتمند تدارک دیده شده، با وعده قبولی در دانشگاه، به کار بگمارد… (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم