نگاهی به رابطه کیفیت سالن سینما و فروش فیلم‌ها

نگاهی به رابطه کیفیت سالن سینما و فروش فیلم‌ها

  • این یادداشت در شماره ۵۶۵ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم الخط این یادداشت بر طبق رسم الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

فیلم دیدن، تنها فیلم دیدن نیست

.

دیگر زمان لومیرها نیست که فقط تماشای تصاویر متحرکِ روی پرده برای مخاطب جذاب باشد و برای دیدن این تصاویر به هر گرفتاری‌ای تن بدهد تا روی صندلی‌های ناراحت، زیر یک سقف بنشیند و از حرکت قطار روی پرده به هیجان بیاید. در این زمانه همه‌ چیز عوض شده است. فیلم دیدن در سینما که جای خود دارد، حتی دیگر به آن ترتیبی که چهارده‌پانزده سال پیش در منزل فیلم می‌دیدیم، حالا نمی‌بینیم. دیگر به کم‌تر از لپ‌تاپ با کارت گرافیک فلان و رَم فلان و کیفیت بلوری فیلم و یا تلویزیون OLED هشتاد اینچ رضایت نمی‌دهیم. البته احتمالاً مدام در باب دل‌تنگی آن دوران، نوشته‌های نوستالژیکی می‌خوانیم اما واقعیت این است که این چیزها فقط در حد حرف باقی می‌مانند و در واقعیت هیچ‌کدام‌مان حاضر نیستیم به دوران گذشته و آن فیلم دیدن‌های پرمشقت برگردیم. (بیشتر…)

 نگاهی به فیلم شغل پرخطر Extreme Job

 نگاهی به فیلم شغل پرخطر Extreme Job

  • بازیگران: مئونگ گونگ ـ  لی هانی ـ جانگ جین هی و …
  • فیلم‌نامه‌نویس‌: بائه سه یونگ
  •  کارگردان: لی بئونگ هیون
  • ۱۱۱ دقیقه؛ محصول کره جنوبی؛ سال ۲۰۱۹
  • ستاره‌ها: ۳/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۶۴ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

مرغ‌سوخاری با چاشنی دنده‌کبابی

.

خلاصه داستان: یک گروه متشکل از چند پلیس بی‌دست‌وپا و نه‌چندان موفق، به خاطر از دست دادن پرونده‌های متعددی که رییس‌شان به آن‌ها سپرده، در خطر اخراج از کار قرار می‌گیرند. بقای آن‌ها به شرطی‌ست که بتوانند جدیدترین پرونده‌ای که به‌شان واگذار شده را به سرانجام برسانند. پرونده‌ای که سروکارشان با یک باند خطرناک مواد مخدر خواهد افتاد. آن‌ها که مصمم هستند به هر شکلی، کم نیاورند و کارها را درست پیش ببرند، برای جاسوسی از این باند خطرناک تصمیم می‌گیرند رستوران خلوت نزدیک محل اختفای این باند را برای مدتی اجاره کنند تا از کارهای مشکوک و رفت‌وآمدهای فراوان باند قاچاق سر در بیاورند. برای این که کسی به آن‌ها مشکوک نشود و بتوانند با فراغ بال جاسوسی کنند، تصمیم می‌گیرند رستوران را راه بیندازند و خودشان در لباس آشپز و گرداننده آن‌جا فعالیت کنند. شروع کار آن‌ها و غذای مخصوص «من‌درآوردی»شان، با استقبال بسیار خوبی از طرف مردم مواجه می‌شود طوری که برخلاف تصور، هر روز مشتری‌های فراوانی به رستوران آن‌ها می‌آید. این استقبال بی‌نظیر باعث می‌شود آن‌ها از کار اصلی‌شان که جاسوسی باند مواد مخدر است فاصله بگیرند… (بیشتر…)

شماره‌ی ۵۶۵ مجله «فیلم»

شماره‌ی ۵۶۵ مجله «فیلم»

در میان دود و آلودگی و هوای افتضاحی که هر روز و هر ساعت به درون می‌کشیم و عین خیال‌مان هم نیست، شماره‌ی جدید «فیلم» با دوسه روز تأخیر به شما رسید. این شماره هم البته مطالب متنوعی باب طبع خودتان پیدا خواهید کرد. اما در میان این تنوع، یادداشتی در حد یکی‌دو ستون وجود دارد که توصیه می‌کنم حتماً بخوانید. در قسمت «درگذشتگان» به نصرت کریمی پرداخته‌ایم که مدتی پیش از میان ما رفت. در بین دوسه یادداشتی که برایش کار شده، متنی از حرف‌های خودِ کریمی را خواهید خواند که از روی گفته‌هایش مقابل دوربین خانوادگی پیاده شده است. آن فیلم را دیدم؛ پیرمرد با کلاه و شال گردن و عصا، روبه‌روی دوربین پسرش بابک نشسته و از زندگی می‌گوید. یکی از شیرین‌ترین و جذاب‌ترین ویدئوهایی بود که مدت‌های اخیر تماشا کردم. نصرت کریمی، ساده و قابل فهم، درس زندگی به من و شما می‌دهد بدون این‌که کلک و تزویر و بدجنسی پشتش باشد. هر چند با خواندن این متن جذاب، که از روی گفته‌های او پیاده شده، متوجه خواهید شد با چه انسان شریفی طرف هستید، اما دیدن آن ویدئوی خانوادگی، برای من گویای این بود که «هنرمند» واقعی یعنی چه.

در این شماره، سه مطلب دارم. اولی مطلبی دو صفحه‌ای‌ست با نام «فیلم دیدن، فقط فیلم دیدن نیست» که نگاهی انداخته‌ام به رابطه‌ی کیفیت سینما (از دستشویی‌هایش بگیرید تا خوراکی‌هایی که در آن فروخته می‌شود) و فروش فیلم‌ها. سفر اخیرم به بوشهر و حضور در سینمایی زهواردررفته و بی‌روح، بهانه‌ای شد تا این یادداشت را بنویسم و عقده‌هایم را خالی کنم! شاید خواندنش خالی از لطف نباشد.

مطلب دوم، یادداشتی‌ست بر فیلم هندی سوپر ۳۰ (ویکاس بال) که اثر متفاوت و جذابی‌ست. یکی از کاربران محترم، در صفحه‌ی اینستاگرامی آقای گلمکانی کامنت گذاشته بودند که: به این آقای قنبرزاده بگویید این همه فیلم هندی و ترکی معرفی نکنند. قطعاً این درخواست، در ذهن خیلی‌های دیگر هم می‌گذرد. من هم با احترام جواب تمام نفرین‌کنندگان خودم را می‌دهم: باز هم هندی و ترکی معرفی خواهم کرد! ارادت!

مطلب سوم من هم یادداشتی‌ست بر منطقه‌ی پروازممنوع (امیر داسارگر) که با وجود خوبی‌هایی، فیلم خوبی نیست و بیش‌تر به نظر می‌رسد مشغول سوءاستفاده کردن از ذهن بچه‌هاست تا این که چیزی یادشان بدهد. متن را که بخوانید متوجه منظورم خواهید شد. خلاصه فیلم ببینید و «فیلم» بخرید و مطالب من و دوستان را هم اگر فرصت داشتید بخوانید، ضرر ندارد.

نگاهی موردی به آداب و رسوم سینما رفتن در ترکیه

نگاهی موردی به آداب و رسوم سینما رفتن در ترکیه

  • این یادداشت در شماره ۵۶۴ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت برطبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

آدابی و ترتیبی بجوی…

.

هر جای دنیا، سینما رفتن آداب و ترتیب خودش را دارد. به‌فراخور فرهنگ یک جامعه، اهمیت هنر در جامعه و میزان پیشرفت و نحوه نگاه مردم و مسئولان به پدیده مهمی مانند سینما و البته خیلی عوامل دیگر، آداب سینما رفتن متفاوت است. این آداب می‌تواند از زمانی که شما بلیت را به شکل اینترنتی خریداری می‌کنید، از شکل خرید شما و راحت بودن استفاده از سایت مربوطه برای رزرو بلیت آغاز شود و به مسائلی مانند حال‌وهوای سالن‌های نمایش و نوع صندلی‌ها و کیفیت فیلم روی پرده و حتی این‌که چه خوردنی‌هایی با خودتان به سینما بیاورید یا نیاورید ختم ‌شود. احتمالاً آن‌طور که مردم در بمبئی به سینما می‌روند با آن شکلی که در تفلیس یا نیویورک به سینما می‌روند، متفاوت باشد. هر چند نهایتش این است که در سالن تاریک می‌نشینند، فیلم را تماشا می‌کنند و هیچ سالنی در هیچ جای دنیا با چراغ روشن فیلم نمایش نمی‌دهد. اما پیش از رسیدن به این مرحله اصلی‌ست که همه‌چیز را تبدیل به یک مراسم و آیین می‌کند؛ مراسمی که برای مخاطب‌های جدی‌تر سینما بسیار مهم است.

ترکیه از آن دست کشورهایی‌ست که در تمام شهرهایش به جز دو شهر دورافتاده و کوچک «شیرناک» و «آرداهان» سالن سینما وجود دارد و طبق آخرین آمار تعدادشان به ۲۸۵۸ عدد می‌رسد. در طی سال ۲۰۱۸ حدود ۳۹ میلیون نفر فیلم‌های داخلی را تماشا کردند و حدود ۲۶ میلیون نفر هم فیلم‌های خارجی. یا به بیان بهتر، ۳۹ میلیون بار فیلم‌های داخلی دیده شدند و ۲۶ میلیون بار فیلم‌های خارجی. به این نکته هم باید توجه کرد که قیمت بلیت در سینماهای ترکیه با توجه به نوع و کیفیت سالن‌ها و هم‌چنین شهرهایی که سالن‌ها در آن واقع شده، نوسان زیادی دارد؛ از ۱۰ لیر تا ۳۱ لیر، با ذکر این نکته که تا زمان نوشتن این مطلب، هر لیر ترکیه نزدیک به دو هزار تومان بود و به این شکل می‌توانید قیمت بلیت‌های سینماهای ترکیه به پول خودمان را محاسبه کنید.

اما برای فیلم دیدن در ترکیه چه کارهایی باید کرد؟ چه اتفاق‌هایی  ممکن است در این مسیر بیفتد؟ چه آداب و رسومی برای تماشای فیلم روی پرده وجود دارد؟ به چند مورد اشاره خواهم کرد. (بیشتر…)

نگاهی به فیلم «چشم‌وگوش‌بسته»

نگاهی به فیلم «چشم‌وگوش‌بسته»

  • بازیگران: امین حیایی ـ بهرام افشاری ـ آناهیتا درگاهی و…
  • نویسنده: هما بذرافشان
  • کارگردان: فرزاد مؤتمن
  • ۹۳ دقیقه؛ سال ۱۳۹۷
  • ستاره ها: ۲/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۶۴ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم الخط این یادداشت بر طبق رسم الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

کپیِ خوب یا اریژینالِ بد؟

.

خلاصه داستان: شب‌خیز (امین حیایی) که ناشنواست، در یک داروخانه کار می‌کند. یک روز مردی مشکوک با یک کیف به مغازه او می‌آید و در حالی که شب‌خیز حواسش سمت دیگری‌ست و صدایی هم نمی‌شنود، مرد مشکوک کیف را داخل مغازه پنهان می‌کند. در همین لحظه زنی چرم‌پوش (آناهیتا درگاهی) وارد مغازه می‌شود و مرد را می‌کشد اما نمی‌تواند کیف را پیدا کند. شب‌خیز در آخرین لحظه‌ای که زن چرم‌پوش از مغازه بیرون می‌رود، تنها موفق می‌شود کفش‌های او را ببیند. در ادامه سعید (بهرام افشاری) که نابیناست برای استخدام شدن به داروخانه می‌آید. در حالی که یکی نابیناست و دیگری ناشنوا، برقراری ارتباط بسیار سخت پیش می‌رود تا زمانی که هر دو متوجه می‌شوند جسدی روی زمین افتاده است. آن‌ها تا به خودشان بیایند، پلیس سر می‌رسد و به جرم قتل بازداشت‌شان می‌کند. پلیس حرف‌های نامفهوم این دو مرد را باور نمی‌کند تا این که آن‌ها طی یک اتفاق از دست پلیس فرار می‌کنند و تصمیم می‌گیرند خودشان به دنبال خلافکارها بیفتند و پرده از راز آن کیف بردارند… (بیشتر…)

نگاهی به فیلم «چاقی!»

نگاهی به فیلم «چاقی!»

  • بازیگران: علی مصفا ـ حمید فرخ‌نژاد ـ لادن مستوفی ـ مهسا کرامتی و …
  • نویسنده و کارگردان: راما قویدل
  • ۹۰ دقیقه؛ سال ۱۳۹۱
  • ستاره‌ها: ۲/۵ از ۵
  • این یادداشت در شماره ۵۶۳ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

لاغرِ بامزه!

.

خلاصه داستان: شغل امیر نریمان (علی مصفا) صداگذاری روی فیلم‌هاست. مشکل او اضافه وزنی‌ست که باعث شده در زندگی روزمره دچار دردهایی مانند درد زانو شود. او به عنوان کار جدید، صداگذاری فیلم جدید رامین (حمید فرخ‌نژاد) را بر عهده گرفته است. رامین کارگردانی‌ست که سال‌ها با امیر دوست است و برای صداگذاری روی تمام فیلم‌هایش از امیر استفاده می‌کند. رامین که کارگردان آشفته‌ای به نظر می‌رسد، برای بار چهارم قصد دارد با دختری کوچکتر از خودش به نام شادی (مهسا کرامتی) ازدواج کند. امیر و همسرش بهار (لادن مستوفی) به عنوان دوستان قدیمی رامین، موافق این ازدواج نیستند. اما وقتی قرار می‌شود شادی برای گفتنِ نریشنی برای فیلم رامین به استودیو بیاید، امیر کم‌کم با شنیدن نریشن عاشقانه زن، احساس عشق می‌کند. او که زندگی پرافت‌وخیزی ندارد و به نظر می‌رسد با وجود همسری «بساز» و آرام، از حال و اضاعش به تنگ آمده است، به سمت شادی کشیده می‌شود و زمانی هم که رامین برای شرکت در یک جشنواره خارجی به مسافرت می‌رود، امیر فرصت را مغتنم می‌شمارد تا بیش از پیش به شادی نزدیک شود. این در حالی‌ست که بهار متوجه تغییر رفتارهای امیر شده است و سعی می‌کند سر از کار او در بیاورد … (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم