فرستاده شده توسط
damoon در تاریخ شهریور ۱۸, ۱۳۹۹ در
یادداشتهای کوتاه |
۵ دیدگاه | 2,014 بازدید
- نام فیلم: خرس
- کارگردان: خسرو معصومی
- محصول: ۱۳۹۰
نورالدین که فکر میکردند در جنگ شهید شده، دوباره نزد خانوادهاش برمیگردد اما متوجه میشود گلی، همسرش، با مرد دیگری ازدواج کرده است. مردی عصبی و خشن که وقتی ماجرا را میفهمد، به جان گلی میافتد…
فیلم نزدیک به ده سال توقیف بود. من که متوجه نمیشوم چرا! مثل همهی چیزهای این مملکت که متوجه نمیشوم! من نسخهی قاچاق فیلم را دیدم. امیدوارم سازندگان فیلم راضی باشند. حتماً هستند! اما وقتی فیلمی مانند خرس را توقیف میکنیم در واقع برعکس عمل کردهایم. یعنی به جای این که خودِ اثر صحبت کند، نقصهایش بیرون بزند و طی روندی نانوشته، از قافله عقب بیفتد و به دست فراموشی سپرده شود، با توقیف آن کاری میکنیم که مدام جلوی چشم باشد، نقصهایش دیده نشود، ناخودآگاه در میان داستان توخالیاش دنبال چیزی، موردی، حرفی، حدیثی بگردیم، یعنی همان از هیچ، چیزی ساختن و پرداختن. اینگونه میشود که فیلمی مانند خرس توی چشم میآید، در حالی که همان ده سال پیش هم میتوانست برای همیشه به فراموشی سپرده شود.
معلوم نیست نورالدین روی چه حسابی این همه پافشاری میکند در حالی که به نظر میرسد چندان حقی هم نداشته باشد. او بیش از حق خودش میخواهد و جنگ رفتن را بهانهای میکند برای رسیدن به چیزی که فکر میکند، درست است، در حالی که بیتعارف من به او هیچ حقی نمیدهم. گریههای او هم بهشدت شبیه ننهمنغریبمبازیست و روی اعصاب!
از آن طرف معلوم نیست گلی چرا اینقدر نامشخص رفتار میکند. مثلاً در حالی که میداند شوهر جدیدش، افرا، نسبت به نورالدین حساسیت دارد، باز هم به خانهی نورالدین میرود. و تازه وقتی افرا از او دلیلش را میپرسد، هیچ نمیگوید تا کتک بخورد! خب چرا به نورالدین تلفن نمیزند؟! چه اصراری دارد مدام به خانهی او برود؟!
حرکت پایانی افرا هم به همین دلایل که گفتم، و البته دلایلی دیگر که توضیح دادنش هیچ سودی ندارد، به هیچ عنوان قابل درک و فهم نیست. او بهدرستی (حالا شاید کمی اغراقشده) با نورالدین چپ میافتد. اما هیچگاه در قامت یک قاتل روانی ظاهر نمیشود تا آن حرکت پایانی را بفهمیم. حرکتی که از همان صحنهی اول فیلم لو میرود و حوصلهمان نمیکشد تا پایان منتظر بمانیم. منتظر چیزی که میدانیم چیست و در عین حال هیچ جذابیتی هم ندارد. میماند فیلمبرداری علیمحمد قاسمی که استاد نماهای حیرتانگیز از مناطق شمالی کشور است. نماهایی که در کمتر فیلمی نمونهاش را دیدهایم.
خرس مانند شخصیتهایش که در مه غلیظ دوروبرشان ناپدید میشوند بهسرعت فراموش خواهد شد. اگر ده سال پیش این اتفاق میافتاد، لااقل سازندگانش اذیت نمیشدند. (بیشتر…)
آخرین دیدگاهها