خاطره‌های جشنواره‌ای که سی‌ونهم شد

از امروز، تا هشت روز آینده، اتفاق‌هایی که در جشنواره‌ی سی‌ونهم فجر می‌افتد را برای‌تان تعریف خواهم کرد. از زمین و زمان، آسمان و ریسمان. این پست تا پایان جشنواره، ثابت خواهد ماند و هر روز مطلبی جدید به آن اضافه خواهد شد. (بیشتر…)

نگاهی به کارنامه یک ترسناک‌ساز مهجور اما حسابی

نگاهی به کارنامه یک ترسناک‌ساز مهجور اما حسابی

  • این یادداشت در شماره ۵۷۷ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

 

تمساح‌های آقای تراکی!

.

جدال انسان و حیوان، جدالی‌ست به اندازه تاریخ پیدایش آدمیزاد. انسان‌های غارنشین برای سیر کردن شکم خود و اطرافیان، مجبور به شکار حیوانات وحشی بودند و این درگیری احتمالاً روزمره‌ترین صحنه‌ای‌ست که می‌توانیم از انسان‌های اولیه تصور کنیم. در یکی از بامزه‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما یک میلیون سال پیش از میلاد، هال روچ (تهیه‌کننده معروف) به همراه پسرش هال روچ جونیور، با تصاویری جذاب و نسبت به سال ساخت فیلم (۱۹۴۰) بسیار پیشرفته، از این درگیری بین انسان‌ها و حیواناتی با ابعاد غول‌آسا چیزی ارایه دادند که سعی داشت سختی‌های کار انسان‌های اولیه برای زنده ماندن را به تصویر بکشد. در واقع فیلم روچ‌ها، جزو اولین آثاری در سینما بود که پای کشمکش بین انسان و حیوان را به سینما باز کرد و بعدتر این کشمکش خودش تبدیل به زیرژانری اصلی و اساسی در سینما شد.

درگیری‌ها ادامه پیدا کرد. زمانی کینگ‌کونگ بود، زمانی گودزیلا آمد. ولی هر چه جلوتر آمدیم، به واقعیت‌ها بیش‌تر نزدیک شدیم. در واقع هیبت و اندازه حیوانات به شکل طبیعی در آمد و غول‌هایی که در واقعیت وجود نداشتند تبدیل به حیواناتی شدند که دوروبرمان بودند. کم‌کم گودزیلاها و کینگ‌کونگ‌ها کنار رفتند و تمساح‌ها، کوسه‌ها و مارها جای‌شان را گرفتند. حیواناتی خطرناک که برای آفریدن وحشت، بسیار مناسب بودند و سازندگان فیلم‌ها هم می‌دانستند چه‌گونه این حیوانات را در جهت خواسته‌های خود به کار گیرند. این‌گونه شد که جدال بین انسان و حیوان، در سینما ادامه پیدا کرد و به جاهای باریکی هم کشید! (بیشتر…)

جهنم

جهنم

چاپ اول؛ سال ۸۶؛ قیمت ۶۵۰۰ تومان؛ شمارگان ۲۲۰۰؛  این‌ اعداد در شناسنامه‌ی یک کتاب، معناهای زیادی دارند و یکی از خوبی‌های مرور کردن کتاب‌های خوانده‌شده، رسیدن به این نکته‌های باریک‌تر ز مو هستند که ما را به نتایج جالبی می‌رسانند و نشان‌مان می‌دهند که کجا ایستاده‌ایم و چه کرده‌ایم…

اما بازخوانی برخی از کتاب‌ها و بازبینی برخی از فیلم‌ها، حکم بازگشایی یک پرونده‌ی قدیمی هنوز بسته‌نشده را هم دارند. چیزی از آن‌ها از قدیم پس ذهن‌مان جا خوش کرده که احساس می‌کنیم باید یک بار دیگر مرورشان کنیم. صحنه‌ای، لحظه‌ای، توصیفی، سکانسی. چیزی بعد از اولین خواندن و دیدن، مبهوت‌مان کرده که مجبور می‌شویم بعد از سال‌ها سراغ‌شان برویم. (بیشتر…)

نگاهی گذرا به موضوع تعصبات نژادی در سینمای ترکیه

نگاهی گذرا به موضوع تعصبات نژادی در سینمای ترکیه

  • این یادداشت در شماره ۵۷۴ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم الخط این یادداشت بر طبق رسم الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

…انسان‌های بهتری نخواهیم شد

.

سانسور در هر کشوری با توجه به وضعیت سیاسی و اجتماعی و مذهبی آن کشور، شامل موارد متفاوتی می‌شود. تا جایی که می‌دانیم، هیچ مملکتی وجود ندارد که همه چیز را بی‌کم‌وکاست برای مردمش به نمایش بگذارد. همیشه محدودیت‌هایی وجود دارد. در هر حالت همیشه تابوهایی وجود دارد که پرداختن به آن‌ها در آثار هنری، به‌خصوص در حوزه تصویر و سینما، تاوان‌های سنگینی به همراه خواهد داشت؛ تابوهایی که نزدیک شدن به آن‌ها، گاهی حتی جرم محسوب می‌شود و گاه ماجرا آن قدر جدی می‌شود که سازندگان یک فیلم به‌خصوص، تحت پیگرد قانونی قرار می‌گیرند و حتی به زندان می‌افتند.

این محدودیت‌ها در سینمایی مانند ترکیه، نه نشان دادن مشروبات الکلی یا سیگار است، نه معاشقه زن و مرد و نه شوخی‌های جنسی. تیغ سانسور در ترکیه وقتی به موضوع‌هایی نظیر نسل‌کشی ارامنه در دوران عثمانی و البته داستان‌هایی درباره کردها می‌رسد، بسیار تیز و برنده می‌شود. نگاهی گذرا به تاریخ سینمای این کشور نشان می‌دهد که ترک‌ها معمولاً با دیدگاهی متعصبانه و یک‌طرفه با برخی از واقعیت‌های تاریخی مواجه می‌شوند و تحمل‌شان در برابر این واقعیت‌ها بسیار پایین است. نگارنده در شماره ۵۷۱ مجله درباره میهن‌پرستی افراطی ترک‌ها که گاه به تعصبات نژادپرستانه راه می‌برد نوشته بود. (بیشتر…)

اعتراف‌نامه‌ای درباره‌ی فیلم‌هایی که هنوز ندیده‌ام ۲ …

اعتراف‌نامه‌ای درباره‌ی فیلم‌هایی که هنوز ندیده‌ام ۲ …

قسمت اول این اعتراف‌نامه (اینجا)، بازخوردهای زیادی داشت. خیلی‌ها از این که من فیلم‌هایی به آن معروفی را ندیده بودم، شگفت‌زده شدند و خب برای من همین شگفت‌زدگی جذاب بود. در همان پست هم گفته بودم که هیچ‌کس همه‌ی فیلم‌های دنیا را ندیده و نمی‌تواند ببیند. حتی احتمالاً کسی نمی‌تواند همه‌ی فیلم‌های معروف و مهم دنیا را هم دیده باشد. به هر حال همیشه چیزی از زیر دستان آدم در می‌رود. اما با این که هدف من از آن پست نشان دادن چنین موضوعی بود، برخی از دوستان چنان با افتخار از دیدن برخی یا تمامی فیلم‌های آن لیست مذکور حرف زدند و حتی شماتتم کردند که انگار قرار بود نشان بدهند حالا از من جلو زده‌اند! اما خب، این دوستان به آن جمله‌ی معروفم در همان پست توجهی نکردند که نوشته بودم: «اگر تو فیلم‌هایی دیده‌ای که من هنوز ندیده‌ام، به معنای این نیست که تو از من فیلم‌بین‌تری!».

حالا لیست جدیدی آماده کرده‌ام از فیلم‌های معروفی که هنوز ندیدم‌شان یا شاید هیچ‌وقت نبینم‌شان. مثل بخش اول این سری، در کنار نام هر فیلم، دلیل تماشا نکردنش را آورده‌ام. نمی‌دانم، شاید حتی بخش سومی هم از این مجموعه در کار باشد!

(بیشتر…)

مورد عجیب کمال سونال در سینمای ترکیه

مورد عجیب کمال سونال در سینمای ترکیه

  •  این یادداشت در شماره ۵۷۲ مجله «فیلم» منتشر شده است
  • رسم‌الخط این یادداشت بر طبق رسم‌الخط مجله «فیلم» تنظیم شده است

.

در گذشته هم معصوم نبودیم…

.

نگاه ما به گذشته غالباً با حسرت و آه و افسوس همراه است. «چی بودیم، چی شدیم»، «یاد گذشته‌ها به‌خیر»، «آن وقت‌ها چه‌قدر همه‌چیز ساده‌تر بود»، «قبلاً آدم‌ها چه‌قدر صمیمی‌تر بودند» و ده‌ها جمله مشابه دیگر برای رساندن این مفهوم که گذشته‌ها بهتر بود، به کار برده می‌شود. شاید گذشت زمان، حرکت به سمت پیری و مرگ مهم‌ترین عاملی باشد که باعث می‌شود ما به سال‌های قبل، حتی اگر به سن ما هم قد ندهد و مربوط به پدران و پدربزرگان‌مان باشد، نگاهی همراه با دل‌تنگی داشته باشیم و مدام حسرت بخوریم که «چه زود گذشت». احتمالاً این افکار مانند یک سازوکار دفاعی عمل می‌کنند تا با غرق شدن در آن، کمی با مرگ بازی کنیم. از سوی دیگر وقتی جنگ و آشوب و ناملایمت‌ها و پیچیدگی‌های زندگی امروز را می‌بینیم، به عقب برمی‌گردیم تا با تصور این که در گذشته چنین چیزهایی وجود نداشته یا کم‌تر وجود داشته، دردهای‌مان تسکین پیدا کنند.

وقتی پای سینما وسط می‌آید، عین همین ماجرا اتفاق می‌افتد؛ بارها از معصومانه بودن فیلم‌های قدیمی شنیده‌ایم. بارها خوانده‌ایم که فیلمفارسی‌ها، ساده و بی‌آلایش و بی‌غل‌وغش بودند و شخصیت‌های معصومی داشتند و خاصیتی داشتند که حالا دیگر فیلم‌های امروزی ندارند. نمی‌خواهم منکر این حرف‌ها بشوم اما آن قدرها هم که پیاز داغش را زیاد می‌کنیم، چنین نبوده است. (بیشتر…)

سینمای خانگی من – نقد و بررسی فیلم